دوستم،اسمش زهراست، از حدود دوسال قبل یه پسری دوستش داره، از پسره اصرار از زهرا انکار....خلاصه تا اینکه پسره به هر طریقی بوده دل زهرا رو بدست میاره و واقعا هم برای ازدواج اونو میخواسته اما مشکل که هست، زهرا یه چند تا اشتباه بزرگ کرده،که باعث شده پسره یکم سرد شده و حالا که وقت خواستگاری هست خواستگاری نمیکنه از یکطرف هم نمیخاد خودشو کوچیک کنه.بگید چکاری میتون انجام بده
دوتا اشتباه بزرگش یکی اینکه سر لجبازی داستان از خودش گفته که اره یکی منو میخواسته، یکی دیگه هم اینکه پسره با دوستاش رفته بودن سفر شمال این زنگ میزنه انقد رو مخ پسره میره که چرا با دوستات رفتی کلا سفرشون بهم میخوره و دقیقا از همون موقع اخلاق پسره تغییر کرده منکه بنظرم یکنفر داره بهش خط میده و پسره الان تحت تاثیر حرفای یک شخصی اینطور شده....ولی خوب دیگه دوستم صبرش سر اومده از یه طرف هم نمیدونه چکار کنه راهنمایی بدید لطفففففااااا
خدایم دایما سپاس برای همه رحمت هایی که برایم میفرستی و همه لطف هایی که بمن میکنی