از یه جایی به بعد میبینی چقد کوتاه اومدی و چقد خورد شدی
چقدر بخشیدی
از یه جایی به بعد کم میاری چون زن بودن و انگار یادت رفته مرد بودن یادت رفته
از یه جایی بعد میفهمی تمام طول رابطه فقط داشتی تاوان یک عشقو پس میدادی
انقدر ازینکه بره ترسیدی همیشه از خودت زدی تا اون حالش خوب باشه
انقد که عاشقش همیشه کوتاه اومدی
همیشه بدون اینکه اون تلاشی بکنه بخشیدیش و خودت خودتو توجیح کردی و خودتم خودتو دلداری
بیاین بگین چجوری بی تفاوت شدین
چجوری شد که بریدین