من خودم کلا همش خاطره بد بود ولی از همه بدتر این بود ،پولایی که موقع رقص بهم دادن و پولی که موقع نشستن عروس پدر شوهرم داد مادر شوهرم ازم گرفت همشو 😏فرداش که رفتیم خونشون ۱۰ تومن داد گگفت این بابت پولی که نشستی باید میدادیم خخخخ جلو مردم یه بسته ۵ هزاری دادن و یه انگشتر اما بعدش همشو گرفتن خیلی زشت بود حرکتشون
کلا بد بود
وحشتناک برف اومره بود نزدیک ۲۰ سانت و اینکه مجبور شدم تو یخبندون کاپشن بپوشم
میدونم خاطرات عروسیم خاطرات خوبی نیست چه قبل عروسی چه بعدش چه حینش
😳😳😳
همش بد بود با ماشین عروسم تصادف کردیم 😭😭😭
خاطره بد ندارم کلا مجلس دست خودم بود .یکم وقت کم آوردیم از باغ برگشتنی دیگه عکس آتلیه نگرفتیم فقط تو باغ عکس داریم.
کدومش بگم
دلم چی میخواست،میشد
بازم شکر به از هیچی،
ولی اونی ک تو ذهنم بود ،نشد
من شب عروسی با شوهرم قهربودم،کلی رقصیدم شاباش گرفتم ازش،هیچکس نفهمیدقهریم،بازاومدیم خونه خودمان ب قهرمون ادامه دادیم
مزخرف بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
39 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
