یه بارش وبا هم رفتیم سوپر مارکت و بعد یه ده دیقه رفتیمپارک هیچبچه ای هم اونجا نبود اومدیمخونه شبش دیدم بی حاله نصفه شبشم استفراغاش شروع شد
بار دومم رفتیم درمانگاه من سرماخورده بودم بازمبچه ای یا کسی اونحا نبود چون دیر وقت بود خیلی خلوت بود ولی دستشوزد اینور اونور واومدیم خونه فرداش مریض شد