اوایل تا 25 سالگی وقتی خواستگار برام میومد (خواستگاری سنتی)طرف هنوز زنگ نزده اوکی بده بابام همون جلسه یاول میگفت خب نظرت چیه؟
فکر میکردم چقدر بابام منطقیه هر بار صادقانه میگفتم نه بابام دنبالم میدوید کتک که میخوای ترشیده بشی! حالا 18 سالم بودا!
تا اینکه اون سه خواستگار نزنگیدن بابام ضایع شد مامانمم من بعد دعواش کرد که هنوز اوکی ندادن باهاش دعوا میکنی!
کلا اخلاق بااب و مامانم گند کی بشه از دستشون راحت بشم ای خدااااااااااا
از خاطرش فقط استرسش یادمه
😂😂😂😂ی سری ی خواستگار اومد برامو رفتیم اتق شروع کردیم ب حرف زدن جونم براتو بگه این پسر قصه ما ی شیکم داشت گنده تر از بهنام بانی موها ریخته حالا اینا ب کنار نشستیم ب حرف زدن تا ی ده دقیقه اولم در حلال شوت کردن توپ ب زمین هم بودیم ک کی شروع کنه تا اینکه اقا فرمودن ک ب نام خدا با عرض پوزش😑بنده در تاریخ فلان متولد شده ام در تاریخ فلان مدرسه رفتم در تاریخ فلان سربازی رفتم و بعد مشغول ب کار شدم و اینجا بود ک من هم در تاریخ فلان با این مرد خاطره ساختم و خشتک را ب سد کشیده و تا چهل روز از خنده ریسه میرفتم
😂😂😂😂😂😂خودم خوندم فکم افتاد از بس خودم حساسم رو غلط املایی ینی شانس اوردم کسایی ک ازشون سوتی گرفتم اینجا نبودن بشورن پهنم کنن-_-
خدا ازش نگذرع همیشه وقتی یاد خاطرش میفتم همه چیو فراموش میکنم😂😂😂😂
سلام. چن تایی داشتم ولی خاطره آن چنان جالبی نیس درس میخوام بخونم
😂😂😂😂😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
