عـشق مامان قربونت بشم من قبل به دس آوردنت كلي امپول زدم الانم كه انسوليني شدم😔همه اينا فداي يه تار موت😔فقط بهم قول بده قلبت برامون مثه ساعت بتپه و سلامت باشي نفس مامان❤️نفـسكم ما منتظر شـنيدن صـداي قلبت هستيم❤️
قبلا ک نزدیک بودیم هرررررروز!!!الان ک دوریم سالی یبارم نمیان خدارو هزاران بار شکر
باردارنیستم 😔همسرجانِ جانم💝 🦄 آمده ام نامه فدایم شو📝برایت بنویسم ...!! هرماه ،شاید یکبار شاید هم بیشتر آغوشت ۲۴ ساعته باید برای من باشد تا پیراهن لیمویی ات بشود بوم رنگ چشم های ریمل زده به اشک نشسته ام!! اصلا میخواهم تا میتوانم صورتم را برویش بکشم تا حتی پیکاسو در کنارم کم بیاورد...آرامِ جانم ، من خسته ام و نمیشود و فوتبال دارد و استقلال میخواهد قهرمان شود حالی دلم نیست . از سرکار که می آیی باید قرص های احساسم را یک به یک روی لبهایم 💏 💕 بکاری ... یاصبح ها که شال و کلاه میکنی برای رفتن مهم نیست که چقدر توی دلم قربان صدقه ی عسلی های خواب آلودت شوم💝 مهم این است که هیچکدام دلیل نمیشود که بوسه صبحم 💋 را نداده بروی ...قلب کوچکم که بیقراری لب هایت را بکند باید تحویلم بدهی 💕🌸💏🌸💋💋💋💕🌸الکی که نیست جانم !! یک عدد فنچ کوچک داری که اگر به قلبش نرسی باید جان دادنش را به تماشا بنشینی...🌸💝
😍تیکر تولد یکسالگی 😍زنی را می شناسم من ؛که در یک گوشه ی خانه میان شستن و پختن درون آشپزخانه سرود عشق میخواند نگاهش ساده و تنهاست صدایش خسته و محزون، امیدش در ته فرداست...زنی هم زیر لب گوید؛ گریزانم از این خانه ولی از خود چنین پرسد: چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟ زنی با تار تنهایی؛ لباس تور میبافد زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند. زنی خو کرده با زنجیر؛ زنی مانوس با زندان تمام سهم او اینست نگاه سرد زندانبان..زنی را می شناسم من؛که میمیرد ز یک تحقیر ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر. زنی با فقر میسازد؛ زنی با اشک میخوابد زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند...زنی واریس پایش را؛ زنی درد نهانش را ز مردم میکند مخفی که یک باره نگویندش چه بد بختی ،چه بد بختی...زنی را میشناسم من؛ که شعرش بوی غم دارد ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد ... بانوان عزيزی كه هر كدام در پس لبخندشان غمی پنهان دارند !