منم خمین طوری بودم در حدی که خواب جهنم می دیدم میشستم زار می زدم حتی خوابام رو هنوز یادمه
تا دوم راهنمایی تحت هیچ شرایطی پامو تو قبرستون نذاشتم ولی بهدش با یکی دوست شدم از بی مکانی تو قبرستون قرار می ذاشتیم ترسم ریخت کلا هم بزرگ شدم خیلی بهتر شدم
ماه دیوانه ی من!به هوای هوست جانی و جلاد شدم!من مریضم قطعا توی دیوانه نشستی به دلم...