تو هیچ جای زندگیم بد کسیو نخواستم نفرینش نکردم نگفتم کاش سرش بیاد
درسته دلمو زیاد شکستن
ولی تا عروسیشون رفتم آبروشونو خریدم
بد کسیو به کسش نگفتم
مادرشوهرهمینا که اومدن خواستگاریم دم عروسی خواهرم بود من ی تیکه از موهامو قهوه ای کردم
وقتی منو دیده بود ب شوهرم گفته بود عجب میگی دختر خوبیه ولی موهاشو رنگ کرده ابروهاشم ورمیداره
تو خواستگاری فهمیدن ما ماهواره داریم کلی ب شوهرم توپیده بود از تو که مومنی انتظار نیس با ی خونواده ی اینطوری وصلت کنی
خدا میدونه تا مدتها چقدر شوهرم تو عقد و بعدش اذیتم میکرد سر این حرفا
ی سال بعدش خودشون ماهواره خریدن
چقدرم پیگیر سریالاش بودن...
دم نزدم
همین چند وقت پیش خواهرشوهرم موهاشو رنگ کرد کامل
از تیپاش که نگم تیپاو ارایشایی که من که متاهلم نمیکنم....
خلاصه که شماتت نکنیم زمین بدجور گرده