خانم خوشگلایی که حس میکنن زندگیشون سرد شده بیان یه لحظه

بچه ها هستین کلافه ام ...

امروز با دوستم صحبت میکردم بهم گفت زندگیت خیلی سرد شده سعی کن تنوع بدی و گرمش کنی .... خودمم قبول دارم کل زندگیم خلاصه شده تو بچه ها و رسیدگی بهشون ... انگار شوهر ندارم ... اصلا دیگه نمیدونم چطوری باهاش برخورد کنم ... اهل حرف زدن نیست باهاش حرف میزنم در حد 1 کلمه جواب میده یا شایدم اصلا جواب نده منم مث خودش باشم بداخلاقی میکنه ... باهاش شوخی میکنم حتی نگاهم نمیکنه خیلی خسته شدم ...همش حس میکنم نقش پرستار دارم توی خونه... بهش اعتراض میکنم میگه چی کم داری     همه چیزو فقط تو مادیات میبینه ...

سعی میکنم زیاد باهاش حرف بزنم و خونه رو گرم کنم اما اصلا فایده نداره . امروز ناهار خورد بعد از ناهار صورتمو بردم جلو گفتم منو ببوس الکی گفت اخ دلم و از اشپزخونه رفت بیرون جلوی دخترم خیلی خجالت کشیدم دخترم اومد بغلم کرد کفت مامان من میبوسمت ... نمیدونم چه رفتاری داشته باشم خستم کرده 

آخه چرا اینجور رفتار میکنه از اول اخلاقش اینه .

واقعا علت رفتارشو نمیدونم ... کلا تو خونه کم حرف میزنه .. با دیگران خیلی سریع ارتباط برقرار میکنه خیلی اجتماعی هستش اما تو خونه فقط فقط گوشی ... گوشی هم کنار بذاره با بچه ها وقتشو میگذرونه ... رابطمون خیلی سرد شده خیلی نگرانم ... 

سحرجان عزیزم همسرت ازیه چیزی ناراحت نیست یاازقبل ازت کینه به دل گرفته باشه،چون احساس میکنم دوست داره ولی انگار دلخور یاناراحته،ببخشید میپرسم توی رابطه چی اون موقع محبت و بوس میکنه یاکلا مدلش اینجوریه

چراپیش مشاورنمیرید 

دقیقا عزیزم همینه یه یا علی بگو شروع کن عزیزم

عزیزم یه موقع دیر میشه که که دیگه......

پس از الان به خاطر تو دلیت بلند شو اول به خودتو حال دلت برس

مسافرت رفته بودیم از مسئله ای ناراحت شد ولی به من ربطی نداشت از اونجاییکه که خیلی عصبی و ناراحت شده بود اومدیم خونه سر من خالی کرد و خیلی بهم توهین کرد منم بهش گفتم که به من مربوط نمیشه خودشم قبول داشته ولی وقتی عصبیه نمیتونه خودشو کنترل کنه و حسابی بد و بیراه میگه ... الان چند روز گذشته تلفنی خوب حرف میزنه ولی میاد خونه اصلا ... میگم حتی شوخی هم میکنم اهمیت نمیده ... حالا نمیدونم به همین روش ادامه بدم هر چند بهم اهمیتی نمیده یا اینکه منم مث خودش کم حرف بشم و اصلا انگار ن انگار زن و شوهریم ....رابطمون خیییییلی کمه ... که البته چند سال که اینجوری شده ... مشاوره خواستم برم نذاشت ...

به نظرم توخونه شادباش بابچه هابازی کن باشوهرتم بالحن خوب صحبت کن ولی زیادی بهش توجه نکن تاخودش کم کم یخش بازشه 

شوهرمنو شمارو باید بزارن تو الکل بزارن موزه ،چون خیلی نایابن😂😂😂

نمیدونم فدات شم

ممنون خوبه پسر گلت خوبه؟ 

حرف مشاورم روم موثر نیست فقط نیاز به گذشت زمان دارم خودم میدونم

باورت نمیشه اینقدر کلافم کرده و ناراحتم عصبی شدم ...من که به ارومی معروفم الان فقط داد میزنم دلم برای بچه ها میسوزه که مادر بی حوصله و عصبی دارن ... والا شوهر منو موزه هم پسش میزنه 😆

🤣🤣🤣🤣🤣

😃😃😃😃چیزی نیست عزیزم یه استامینوفن بخور خوب میشه😆😆

😂😂😂آره میدونم چی میگی آدمو روانی میکنن منم همیشه سردخترم خالی میکنم ولی بعدش میشینم گریه میکنم،یه مدتی بیخیال شوهرم شدم میره تو گوشی اصلا چیزی نمیگم خودمو مشغول میکنم سمتش نرم خودش خسته میشه میاد پیشم ولی خب خیلی سخته خودموبزنم به لالی هیچی بهش نگم ولی وقتی میاد همه جوره ازش پذیرایی میکنم😁😁😁

سوپ که برای رژیم گفتی چه نوع سوپی هست؟