2726
عنوان

هر کی دلش از مادر شوهر پره بیاد با هم درد دل کنیم

| مشاهده متن کامل بحث + 203436 بازدید | 439 پست

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

سلام دعا کنید خدا بهم صبر بده دیشب شوشو به مامانش گفت دارم میرم ماموریت بیا پیش زنم تنها نباشه مثلاً اومده من تنها نباشم همش عین جنازه جلوم خوابیده .بلند میشه میخوره دوباره می‌خوابه هر غذایی هم به مذاقش خوش نمیاد .هر غذایی می‌خوام درست کنم میگه دوست ندارم یا برام بده یا بهم نمیسازه ازش میپرسم چی درست کنم میگه نمی‌دونم دلم میخواد کله همسری رو بکنم که حرف تو دهنش نمی‌مونه .از وقتی هم پدر شوهرم فوت شده دیگه کسی نیست جلوی اخلاقای افتضاح مادر شوهرم بگیره .دارم دیوونه میشم تو خونه خودم هم آرامش ندارم .همش هم مریضه انشاءالله به شوهر مرحومش بپیونده .

2728

منم دلم پره از خانواده شوهر، ۷ تا خواهرشوهر دارم😶البته در کل آدمهای بدی نیستن ولی به شدت خود شیفته هستن و با حرفاشون آدمو میچزونن، از دیدن محبتهای شوهرم هم به من حسادت میکنن و چشم ندارن ببینن واسه همین تو فکر چزوندن منن، از همه بدتر همین خودشیفتگیشونه، یه جوری رفتار میکنن انگار مطابقشون تو دنیا نیست، همش به تمیزی و تمیز بودنشون مینازن انگار که باید جایزه اسکار کلفتی رو بدن بهشون، هم مادر شوهرم هم خواهرشوهرام هم جاری م که دخترخالشونه همش دم از تمیزی میزنن همش وقتی پیش همیم غیر مستقیم از این چیزا حرف میزنن حالا انگار که من کثیفم و وسط آشغالا زندگی میکنم،

هیچی دیگه ندارن که بهش افتخار کنن، سطحشون از خونواده من پایین تره، از حسادت نمیدونن چی بگن، مادر شوهرم که انقدر حسوده شوهرم هرچی برام میخره اونم مطابقشو میخواد شوهرمم خداییش زیاد رو نداده بهشون ولی طرف منم نمیگیره وقتی دلم از مادرش پره بهش میگم جوابمو میده دیگه چند وقتیه بهش نمیگم آخه دیدم چغولی کردن فقط باعث دعوای خودمون میشه ولی تو دلم همش حرص میخورم خودمو میخورم ازشون نمی گذرم واگذارشون کردم به خدا همش آهم پشت سرشونه خداروشکر سه تا از خواهرشوهرام نزدیکم نیستن عروس شهرهای دیگه ن سالی یکی دوبار بیشتر نمیبینمشون، اونایی هم که اینجا هستن یکی شون خیلی خوب و آرومه و تا حالا چیزی ازش ندیدم یکیشونم که زیاد نمیبینمش یکی هم که مجرده خوبه فقط وای از اون یکی متاهل که حالمو بد میکنه از بس به خودش مینازه، همش جلوی من با اون جاری م صمیمیه حالم از جفتشون به هم میخوره ایشالا هرچی میخوان منو اذیت کنن بدترش سرشون بیاد 

شوهرم میگه هرکه هرچی میگه خودت جوابشو بده نیا به من بگو اعصاب منو خرد کن، منم چند وقتیه کم کم داره زبونم باز میشه البته جون به جونم کنن کلا آدم بی زبونی هستم، الان یک ساله عروسشون هستم نه بی احترامی کردم نه تو بهشون گفتم ولی دارم سعی میکنم جواب بعضی حرفای مادر شوهرم  بدم چون به مرز انفجار میرسم، سه روز سه روز میاد خونه ما تلپ میشه (شوهر نداره) هی جلوش میذارم  برمیدارم تعارفش میکنم آخه نمیتونم، هر سری که نیش و کنایه میزنه میگم این دفعه دیگه تعارفش نمیکنم ولی نمیتونم آخه تو ذاتم نیست، 

این سری خونه خودشون بودیم یه چیزی به شوهرم گفت منم با اینکه تو یه اتاق دیگه بودم داشتم به بچه شیر میدادم صداشو شنیدم خیلی محترمانه جوابشو دادم بعدم دمش گرم شوهرم برای اولین بار چهار تا دیگه گذاشت روش و جواب داد و همه حرفهایی که همیشه تو دلم بود و این مدت به خودش می گفتم به مامانش گفت و گفت فکر نکنید زن من بی زبونه جواب نمیده زن من تحصیل کرده س هی میخواد احترام نگه داره هیچی نمیگه ولی وقتش که بشه جوابتون میده همش هم بهش میگم هرچی شد خودت جوابشون بده الان من اینجور دوس دارم مادرشم کپ کرده بود دیگه هیچی نمیگفت

خیلی بهم نیش و کنایه میزنه ولی بدیش اینه مستقیم بهم نمیگه غیر مستقیم میگه مثلا من اینجا نشستم اون به شوهرم در مورد تمیزی میگه یا پیش شوهرم از دختر خواهرش تعریف میکنه که چقدر زن زندگی هست و بسازه یا از تمیزی بقیه حرف میزنه بخدا منم هم تمیزم هم با همه سختیهای شوهرم ساختم هم تا توانم بوده کمکش کردم کل پس اندازمو که درآمد هفت ماه کار کردنم بوده با کل سهم ارثم از بابام رو کم کم برای پاس کردن چکهاش دادم الان منم و دویست تومن پول تو حسابم، منتی سر شوهرم ندارم چون دوسش دارم زندگی مشترکه باید به هم کمک کنیم ولی از حرفای مادر شوهرم داغون میشم که بقیه رو تو سر من میکوبه یه اخلاق که دیگه ای که شوهرم و خانواده ش دارن اینه که خوشگلی خیلی براشون مهمه خیلی راحت جلو شوهر من از خوشگلی زنهای دیگه حرف میزنن نصف بحثهاشون کنار هم که میشینن در مورد اینه که کی خوشگله کی زشته کی زنش خوشگلتره کی شوهرش یعنی سطح شعورشون همین حده، همه چی رو تو قیافه میبینن 

غمناک جان دوست عزیز

اشتباه منو نکن عین شرایطت رو داشتم البته وخیم تر

همه بهم گفتن جدا شو حتی اونایی که خودشون واسه نامزدیمون پافشاری داشتن ولی چون شوهرم خودش آفپغاست قبول کردم و اینکه تو 19 سالگی نمیخوایتممهر طلاق بخوره تو شناسنامم 

القصه که فکراتو بکن زندگی ی روز دو روز نیس اونا بخاطر تو پسرشونو ول نمیکنن شوهرتم اونارو ول نمیکنه کم یا زیاد بالاخره میبینشون و با درارتباط خواهین بود حتی کم 

ماله من که درست نشد هیچ شوهر خوبمم شد طرف اونا 

خودتو پیر نکن ارزششو نداره من اخر اون راهیم که تو داری میری 

خوب فکراتو بکن که بعدا خدایی نکرده پشیمون نشی عزیزم

    
سلام به همه مطمینم مادر شوهر من رو دست همه مادر شوهرای شما رو زده من یه جاری کوچیکتر دارم که مامان ش ...

مادرشوهر همینطوریه،برا من تازه کاری کرد که شوهرم با مادرم دعوا و بی احترامی کرد به مادرم و براهمین منم باهاشون قطع رابطه کردم و عید نه تبریک گفتم و نه هیچ کدومشون نرفتم.اما اینا درمقابل کاری که شوهرم نسبت به مادرم کرد هیچه 

یادش بخیر منم روانی کرده بودن ولی تنها اهمیت کوچکی به حرف هیچ بنی بشری نمیکردم و همه چیز رو از اینترنت سرچ میکردم پدرشوهرم هنوزم که هنوزه از بچه داریم برا همه تعریف میکنه چش و چال مادرشوهرم دراد  

سلام 

من ۱۰ سال هست که ازدواج کردم و تجربه ای که تو این چند سال بدست آوردم اینه که اگه طرف شوهرتان آدم های محترمی بودند که هیچ وگرنه اگه سر و کارتون با آدمهای زبون نفهم و بی ادب و از خود راضی و بد ذات افتاد  فقط راه حل دوری و دوستی هست من که در حد سالی یکبار و فقط تو عید باهاشون رفت وآمد دارم چون به نظر من برای هر کسی اندازه لیاقتش باید احترام و وقت گذاشت بیشتر از اون خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند با این کار هم احترام تون حفظ میشه و هم از شر بد دهنی و آزار و اذیتشون راحت می شید.واگه مادر شوهری دارید که قصد بهم زدن زندگی تون رو داره و اتفاقا شوهرتان تصور غلطی ازش داره و فکر میکنه اون یه فرشته هست و خیر خواه ترین آدم تو دنیاست کافیه چند نمونه از رفتار ها و حرف های بیخودیش رو جلوی شوهرتان برملاکنید (البته با صداقت و بدون اغراق ) تا مادرش رو بهتر بشناسه و خودش قضاوت کنه اینطوری سیاست جادوگریشون رو که خودش رو جلوی پسرش فرشته نشون میده از بین میره و هیچ اعتباری پیشش نداره .البته در مورد مادر شوهرای خوب باید فقط قدرشون رو دونست و دستشون رو بوسید.

در مورد حرفای چرت و رفتارهای چیپ شون هم با آرامش و مودبانه باید جوابشون رو داد یا اگه شوهرتون پشتتون هست ازش بخواهید که ازتون به همین صورت دفاع کنه مادر شوهر و سه تاخواهرشوهرهام فتنه هایی هستند که نظیرشون وجود نداره و  شوهرم هم از اونها میترسه مجبور شدم خودم با همین روش از خودم دفاع کنم.

سلام .منم 4 ساله که ازدواج کردم عروس اولم .اوایل مادر شوهرم ذوق داشت و خوب بود ولی بعدش شروع کرد به این که کارای خونه منو بیا انجام بده و تیکه انداختن و غیره شوهرم وابستگی زیادی داشت و من هم به خاطر احترام جوابی نمیدادم وبعد به همسرم میگفتم مادر این رفتار زشت رو انجام داد اون هم خروش میکند سر من و از من دورتر میشد تا اینکه فهمیدم باید رفتار جرایم دانه داشت وقتی مادر شوهرم حرفی میزد خودم مودبانه اما محکم جواب میدادم این بود که به روز عصبانی شد و ایستاد به فحش و حرف ناسزا اون روز شوهرم متوجه شد مادرش چه جور آدمیه و الان سفت و سخت طرفدارمه .و مادرش فقط گریه میکنه میگه چرا پسرم تو رو دوست داره به پسرش هم میگفت چرا به زنت محبت میکنی چرا کتکش نمیزنی الان 5 ماهه که قطع ارتباطم ولی پدر شوهرم خیلی آدم خوبیه و ازم خواسته دوباره رفت و آمد کنیم من هم قبول کردم ولی با همسرم قبلش سنگامو باز کردم و حد و حدود رفت وامد رو تعیین کردم تا دوباره دچار مشکل و دعوا نشیم .خانم ها لطفا حرف رو برا همسراتون نبرین و خود خوری هم نکنید همون لحظه محترمانه جواب بدین بعد اگر همسرتان هم پرسید راحت میتونی بگی اونا اینطوری گفتن منم جواب دادم اینطوری پشت سرشون هم حرف نزدین .چون اون پسرشونه و بالاخره مادرش رو دوست داره .

سلام  من ۱۰ سال هست که ازدواج کردم و تجربه ای که تو این چند سال بدست آوردم اینه که اگه طرف شوه ...

مشکل من‌اینه به زور میگه باید بیای اونجا میبرمت من میخوام دوری باشه و دوستی اما اون منو همه هفته به زور میبره چه کنم

ای بابا شما چقددیوونه این مادرشوهرمن سنش گذشته هرچیم بگه میدونم دلش پاکه مهربونه خب سنش گذشته طبیعیه دیگه گاهی حرفای بدبزنه مگه چی میشه من اصلا حال میکنم وقتی عصبی میشه خنده دارمیشه بخداخخخخخخ شما دیونه این والا مادرشوهربانمک ترین موجود روزمینه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز