سلام عشقا
تو تاپیک های قبلم گفته بودم ک هر وقت قراره یکی از خاهر شواهرام یا برادر شوهرم بیاد خونمون
مادر شوهرم زنگ میزد ک مهناز فلان کارو کن
فلان چیزو درست کن
درصورتی ک خودم میزبانیم عالیه
خیلی حرص میخوردم
پریروز یکی از خاهر شوهر هام از شهرستان اومد خونمون
برای ناهارشون جوجه کباب تابه و ای و جامبو درست کردم و کنارشم سالاد و خیارشور و لیته و هفت بیجار توی سفره چیدم .. ژله موزاییکی هم درست کردم..و برای پیش غذا هم سوپ قارچ درست کردم...
برای بع از ظهرشونم کیک زبرا درست کردم ک با چای بخورن
برای شامشون هم خورشت قیمه و الویه و اسنک با سالدو ترشیو مخلفات درست کردم و
میوه هم شوهرم انار و سیب و خیار و نارنگی خرید
خدارو شکر خیلی خوب پزیراییم تموم شد
اما جالب ترین نکته برای من و چیزی ک باعث شد بعد اینکه برن خونه اونیکی ابجیش(اخه اخر شب رفتن خونه اونا )چند دور برقصم این بود ک مادر شوهرم بهم زنگ نزد😂😍😍😍
اما خوشی من خیلی زود تموم شد