بچه ها من امروز خونه نامزدم اینا بودم خوب نامزدم اینا هم بالا طبقشون کار بنایی دارن مادر شوهرم رو گاز لوبیا گذاشت رفت طبقه بالا منم خواهر شوهرم اومدن سرگرم اونا شدم نفهمیدم رو گاز چیزی هست یه دفعه دیدم بوی سوختنی میاد رفتم دیدم لوبیا سوخته
مادر شوهرم اومد گفت مگه تو کجا بودی الان اگه رقیه (جاری بزرگه که ۱۰سال از من بزرگتره)بود نمی ذاشت بسوزه من حس کردم ضایع شدم به نظرتون الان چیکار کنم حس بدی دارم