سلام خانومای گل
شوهره من خیلی دوست داره ک بچه دار بشیم ما تازه ۴ ماهه ک عروسی کردیم ۱ سالم عقد بودیم شوهرم ۳۰ سالشه من ۲۱ سالمه من خودم زیاد میلی ب بچه دار شدن ندارم چون احساس میکنم خیلی زوده تقریبا یه ماهه ک جلوگیری نداشتیم و من همش احساس میکردم ک باردار میشم تو این ماه بعضی وقتا خیلی دلم میگرفت بعضی وقتا ذوق شوقی ک شوهرم داشت خیلی خوشحالم میکرد محبت هایی ک میکرد احساس میکنم با وجود بچه زیادتر میشه واقعا اکثر علایم باردار شدن رو داشتم شکم و سینه ها درد میکردن بد رابطه شکم دردم بیشتر میشد بعضی وقتا هوس یه چیزایی میکردم ک شوهره بیچارم چند باری ساعت ۲.۳ نصف شب میرفت میخرید ب زور پیدا میکرد حالا من ب شوخی میگفتم ولی اون خیلی جدی میگرفت نمیتونسم جلوشو بگیرم ک نره ..ولی من امروز پریود شدم نمیدونیم باید خوشحال باشم یا ناراحت عصر ب شوهرم زنگ زدم گفتم ک اومدنی برام مسکن بخره وقتی پرسید چی شده نمیتونسم بگم ک پریود شدم خلاصه فهمید همش با شوخی حرف میزد مثلا میگفت وای اینهمه زحمتام ب هدر رفت😁ب شوخی یا مثلا میگفت پس بچه منو تو شکمت کشتی دیگ هان همشو با خنده میگفت ولی اومدنی احساس کردم ناراحته منم ازش پرسیدم چیشده گفت بخدا هیچی ولی من میشناسمش شوهر من همیشه تا ۲ شب میشینه منو سرکار میزاره امروز زود خوابید اصلانم حوصله نداشت کلا مشخص بود دلش گرفته منم نمیدونم باید چیکار کنم و عکسالعملی نشون بدم (اینم بگم شوهره من همیشه میگ تنها مشکلی ک اصلا بخاژرش ناراحت نمیشم بچه دار نشدنه شوهرم ارزوشه از پرورشگاه ی بچه بیاره نگه داره ولی همیشه میگه هم سعیمو میکنم ک اول بچه خودمو بیارم بعد از پرورشگاه بیارم)