تویه گروه خانوادگی بودیم بحث فوتبال بود خواهرشوهرم گفنه بود بسه دیگه خسته کردین از بس حرف فوتبال زدین بعد من گفتم ما که ۱۴ نفریم تو گروه فقط دوتای شما حرف فوتبال میزنین منظورم به خواهرم وبچه خواهرشوهرم بود خواهرم گفت دوس نداری دربیا ازگروه منم دراومدم😞
حالا چرا مایه ننگ...سرافکندگی...خیلی ازین مشکلات دارن گلم
چیکارکنم همیشه خانواده شوهرم میگه چرا صمیمی نیستین اونم میگه من هیچ جا نمیرم درحالی که همش بازاره پارسال باز الکی ازدستم ناراحت شد رفتم خونشون گریه کردم گفتم تورو خدا بگو چه مشکلی بامن داری من که دشمنت نیستم ماخواهریم باید هوای همدیگه رو داسته باشیم ولی اون فقط گفت مشکلی ندارم تو اینحوری فکر کردی
دلم آش خواست 😕
من خانوادم و دوتا خواهرامو با دنیا عوض نمیکنم خانواده شوهرم خیلی خوبن اما هرگز اونارو به خانوادم ترجیح نمیدم
حالا مادر من ب جا اینکه من تک دخترم حواسش ب من باشه ب من اهمیت بده و منو دوس داشته باشه ب درده دله من برسه بدتر ک اینکارارو نمیکنه و همش پی برادرامه و عاشقه اوناست اینو من نمیگم همه ی اطرافیان میبیننو میگن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
