بچه های کوچیکی که میشناسین، چه کلمه هایی رو یه چیز دیگه تلفظ میکردن؟
مثلا داداش من کوچیک که بود به تخم مرغ میگفت موموقا! به هواپیما میگفت فیفیپما!
پسر برادرم به قورباقه میگه قوقابه
پسر خواهرم به دوچرخه میگه دوخرچه
پسر من ب اب میگه باب
ب گوشی میگه بوشی
ب گوشت میگه بوشت
اها ب البالو هممیگه بال بالو😂
دیروز شوهرم یکی زنگ زد بهش که بیا ماشینم خراب شده و اینا بعد شوهرم رفت زودی برگشت گفتم چی شد گفت درست نشد فلان جاش سوخته گفتم برو امروز تعطیله و اینا بعد دخترم گفت گفتی بره گمشه به اقاهه؟!
داداشم ب پرتقال میکنی پختبال
اون یکی داداشم ب نارنگی و پرتقال میگفته کانگی
پسرم ب لبتاب میگه ماساگی....ب گلابی هم میگه گوهابی روزانه خیلیا تلفن میکنن از فک فامیل عاشق اینن ک این بگه گوهابی
خواهر زادم به شب بخیر میگفت اخ ببخ
من خودم ب اتوبوس میگفتم کوتوبوس ب روسری هم میگفتم سیسری
پسرم به ساعت میگه دجی
به هواپیما هوووهوووو
به
خواهر کوچیکم به داداشم که اسمش محمد میگفت مامانو
وای بچهاچ شیرینن 😍
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
