سلام من یه خواهر دارم که جاری داره . جاریه با مادرشوهرش زندگی میکنه کلا از صبح که پا میشه دست و رو نشسته با بچه هاش میرن طبقه بالا شام نهار کلا همه جا با اونا میره اصلا خونه مامانش خیلی نمیره با مامانشم خوبه ولی خونه مادرشوهره بیشتر خوشه . مادرشوهرشم مثل بقیه مادشوهراست بعضی وقتادلم میخواد جای اون باشم شام حاضر نهار حاضر بچه هاتو یکی نگه داره. یکم برام جالبه این مدل زندگی
اگه مادرشوهره منت سرش نزاره که خیلی خوبه
خوب داری میگس با مادر شوهر زندگی میکنه چجوری بیشتر بره خونه مامانش
بعرم من یکی باشه شام و ناهار بده و بچه کمکم بگیره میخواد ننه فولاد زره باشه
نه تورو خدا از این فکر ها نکن مگه بیکاری خودتو بزاری جای اون
مزخرف ترین مدل زندگیه فک نکنین خوبه تجربش کردم
من راستش دوست ندارم؛؛؛خونه ی مامان یا مادر شوهرم برم فقط خونه خودم ؛؛گهگداری برا مهمونی دوست دارم برم
کجاش عجیبه؟زن داداش منم همینطوره.واسه خواب میرن خونشون.
زندگیه همه از دور قسنگ و فانتزیه عزیزم
منم با مادرشوهرم یکجا هستم بچمو زیاد نگه میداشت اما منتشم بود توقع داشت همه کاری براش بکنم کم کم خودم کشیدم عقب بچه هامو همه جا سعی میکنم با خودم ببرم
همه هم از دور مثل شما فکر میکردن
اکثرا دیدم یه قدم برمیدارن کلی منت میزارن
منم ازاون منتش بدم میاد
همیشه خودم کارامو میکنم
به هیچ احدی رو نمیندازم
به قول مادربزرگم
خودتو به کشتن بده،مهلت به دشمن نده
مامان من منت نمیذاره.ناراحت میشه اگه کسی بگه چرا اینا همش اینجان.
کلا خوب نیس همش تو هم باشین!!چه خانواده خودت چه خانواده شوهر
فک میکنی ناله ی نی از دور خوش است
یه وجه قضیه رو دیدی ،حتنا مادرشوهره هم توقعاتی در برابر این نکهداری بچه داره ازش دیگه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
