2733
2734
عنوان

زندگی سالم و کاهش وزن (بامداد خمار ) تاپیک جدید

| مشاهده متن کامل بحث + 1804943 بازدید | 290067 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

😒😒😒هنوز مهر تثبیتت خشک نشده بذار دو روز بگذره  بعد تیکه تیکه اینجوری  بخوای از اول تثبی ...

😕😕😕😕

دیگه خوردم 

تو عروسی خیلی زیاده روی نکردم فقط چند تا شیرینی 

شام عروسی هم فقط جوجه خوردم 😝😝

دیگه امروز بد هوس کردم خوردم تازه کلی هم ورزش کردم 

حواسم به خورد و خوراکم هست نمیزارم برگرده عشقم 😘😘😘

2728
2738
😂😂😂😂 ‌ . جوابش‌ چی بود اونوقت🤣

این بود😓😓بعدشم گفت بعد میگه کیارش ب کی رفته انقد پروعه😒😒

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!
اتفاقا وقتی نیست اصلا نمیتونم راحت بخوابم 3ساله که اینجوری نخوابیدیم خیلی واسم سخته☹️☹️☹️

الهیییییی

حق من محفوظه و به موقع به من داده میشه🥰من خوش شانس و خوش روزی هستم😍
بچه ها یک عدد از صد جا کیون پاره هستم درخدمتتون😆😆 نصف خونه تکونیم تازه تموم شده هنوز ننسشتم 😬 تا ...

اره دیدی خیلی خر است 😬😬😬

مخصوصا وقتی یه گودیه دو ساله گند بزنه به همه خونه تکونیت😕😕😕

بعضیا یه جووووری رنگ عوض میکنن ، که بخاطر نقض قانون کپی رایت ،آفتاب پرست ازشون شکایت میکنه!!😏😏😏

😣

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز