دیشب با شوهرم کشتی میگرفتیم , اولش کشتی کج بود بعدش کشتی فرنگی شد
انقدر مقاومت کردم ولی زورم ب شوهرم نرسید دستام پوستش همش خون مرده شد
بهش گفتم تا اثر جای دستام نرفته دوربینو بده عکس بگیرم اول به بابام نشون میدم بعد میبرم پزشک قانونی
الانم گفتم کاش اون موقع حق طلاق میگرفتم
البته گف گیرم حق طلاق بهت داده بودم نه من حق طلاق دارم نه تو و این گونه شد که صحنه عشقولانه و رمانتیک شد