دیدین شوهرم چی بهم گفت😔😔

تاپیک قبلیم یادتونه ک چی شد و قهر کردم ...اللن کپی میکنم واستون تا همه درجریان باشین و بگین چیکارکنم

بشوهرم مثل چشام اعتماد دارم ولی...

امروز بدون اینکه بهش بگم رفته بودم خرید بیرون بعد گفتم برم پیش شوهرم ک باهم برگردیم خونه.بازار چیزی پسند نکردم و رفتم پاساژ پیش شوهرم نزدیک شدم صدای خنده شوهرم شنیدم کنجکاو شدم ببینم با کیه و چی میگن اینقدر خنده داره اولش گفتم شاید ازهمین دوستان بازارش هستن.تااینکه اروم عبورکردم دیدم ۳تا خانوم با وضعیت افتضاح شوهرم اصلا منو ندید رفتم مثلا ویترین مغازه کناری رو نکاه کنم تا بشنوم چی میگن ولی فقط صدای خنده واضح بود صحبتهاشون خیلی راحت شنیده نمیشد

اعصابم خورد شد گفتم صبرکنم ببینم تا کی میخان ادامه بدن ..خلاصه ۱۰دقیقه طول کشید و اومدن بیرون وضعشون خیلی افتضاح بود خیلی خیلی زیاد در حدی ک یکیشون خالکوبی روی گردنش و اون یکی روی قفسه سینش قشنگ باز و نمایان بود

بعد همینکه اومدن بیرون ایستادن گفتن عه نایلون سفیده جاموند من هنوز پشت ویترین مغازه کناری بودم.بعد رفت تو و برگشت گفت گوشیمم جامونده بود بعد نمدونم چی گفته بودن ک بازم صدای خنده خانوما بلند شد😔

حالم بد شد نمیتونیتم برم پیش شوهرم و...رفتم تااخر سالن و باز برگشتمرفتم تو دیدم شوهرم خیلی خوششششحال و شاد و سرزنده و کلی سر ب سرم گذاشت و گفتم چیشده ایتقدر خوشحالی گفت من همیشه اینجورم

یهو دوستش از مغازه روبرویی اومد دم در من پشتم اونطرف بود نفهمید من خانمشم یهو گفت به به امروز هرچی برگ برنده بود افتاد دست تو هاااا

حالا شماره میگیری و شماره میدی شیطون بعد شوهرم اشاره کرد اونم زودی رفت و شوهرمم رفت پیشش و زود برگشت

وقتی برگشت خودمو زدم ب اون راه گعتم چی میگه این دوستت

گفت هیچی بابا چندتا مشتری اومده بود یکم بی حجاب بودن و خیلی بگو بخند بودن و اخرشم گفتن نت وای فای بازار و واسمون فعال کن  ...اینام منو اذیت میکردن ک اره شماره دادی و فلان

بعد گفتم منظور برگه برنده چیه؟گفت هیچی بابا اینا عادتشون کلا ب زنای بی حجاب میگن منظور میگن شانس داری همچین کیس هایی نصیبت شده😔منم ساکت 

دیگه چای ریخت و قشنگ معلوم بود خیلی خوشحال و حالش عالی

بعد گفت هزینه تتوی بدن چنده😔😔

گفتم چی یهو بفکرت افتاده گفت ن تو دیوار تبلیغش دیدم میگم قشنگه ها بری بزنی مثلا رو سینت😔

یا گردنت

خوب قشنگ دیده دیگه گردن و سینشونو دیگه😔

تازه خیلی هم ادعاش میشه ک اره من نخندیدم و اونا خندیدن درحالیکه خودم شنیدم

بعد رفت بیرون اب بخره برام اون یکی دوستش داااااد زد خرشانس ب تو میگنا😔

بقران دقبیا همینا اتفاق افتاد

دارم تایپ میکنم