بچه هامامانم نیم ساعت پیش رفته بودمیوه بخره خونه ی نامزدمیناتواون خیابونه پدرشوهرم جلوی درشوک واستاده بوده وقتی ماماتمودیده زودرفته توخونه درم محکم بسته مامانم میگه چهرم اینجوری شده بود😲😲😲😲نامزدم خودش هی پیام اینامیده ولی خانوادش اینجوری میکنن ازوقتی مهریرواجراگذاشتیم.خودپدرش به بابام گفت بریدشکایت کنید😒