2733
2734

ببخشید من داستان رو باور نکردم

اولا ک مریم بیمارستان بوده و ب شوهرش گفته بوده و شوهرش تو راه بیمارستان ک بوده تصادف کرده دیگه

مثل روز روشنه اون ۲ تا داشتن میرفتن بیمارستان!!

ثانیا مینا حافظه ی همه چیش رو داره

حساب داری و آشپزی و هیچی یادش نرفته

دقیقا همون حادثه رو یادش رفته و دقیقا بعد ازدواج داداش شما یادش میاد!

ثالثا دخترخاله شوهرتون همینجور هاتف غیبی بهش خبر میده ک داداش شما تو خونه شماست و میاد و میمونه و جلو مادرتون و شما و شوهرتون تو بغل هم رو نوازش میکنن و شبم با هم تو اتاق میخوابن جلو این همه آدم و کارم تموم میکنن! لابد نامرئی بودن هیچکی نمیدیدشون حین کار!

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

این وسط یجوری شد داستان چطور اینا که اونقد عاشق بودن یهو خیانت کنن خصوصا سعید سر چن هفته رابطه نداشت ...

چون سعید فکر میکرد مینا بهش خیانت کرده اینم که این وسط جولون میداد یه ناخنکی هم زده بعدشم اینا با دوستش که مریم باشه رفت و آمد خانوادگی داشتن اینم گفته تو ماشین به شوهرم خبر میدم نگفته که فشارش افتاده گفته حالش خیلی بده

اصلا یلدا رو خونه راه نمیدادین؟ خیلی واجبه بود ارتباط با همچین آدمی!!!! مادرتون به عنوان بزرگتر نم ...

مادرم خالش میشد آدم میتونه با بچه خواهرش بدرفتاری کنه؟ درضمن یلدا مادر نداره

2728

استاتر چند تا خواهر برادرین؟

میشه برای سالم به دنیا اومدن دخترم و سلامتی خودم صلوات بفرستید ؟ لایک کنید منم براتون بفرستم مرسی مهربونا 🥰امیدوارم بعد از ۹ سال بتونم توی آغوشم بگیرمت و بهت شیر بدم مطمعنم خدا تو رو دوباره بهم داده اینبار قلبت سالمه بدنت سالمه انشالله😓

حالم بد شد ...چه راست چه دروغ این چیزا رو که می شنوم از مردا متنفر میشم ....عقلشون تو چیزشونه

گاه دلسوز است و گاهی سخت میسوزاندم           عشق گاهی مادرست و گاه هم نامادری                                    💕💕💕 

نمیدونم چرا ، اما این جریان  برام قابل باور نیست !

جسارت نباشه استارتر ...

خدای مهربونم ، بخاطر همه اتفاقهای خوبی که به زودی واسم رقم میزنی ممنونم ! من به تو و توانایی هات ایمان دارم ، پس نگران هیچ چیز نیستم ! خودم و بدستت سپردم مواظبم باش😘 
2738
فک کن توی خونه خاله ات جلو خاله ات و دخترخاله ات تاپ لختی و ساپورت تنگ بپوشی بری سرت رو بذاری رو شون ...

ما به این رفتارای یلدا عادت کرده بودیم البته خانواده مادرم همه همینجوری آزادن 

استارتر امیدوارم  داستان کتاب یا رمان آینده نباشه که از ما به عنوان خواننده کتاب استفاده کنید ...

نه والا رمان نیست عزیزم خودم نوشتم ولی خلاصه کردم ببخشید بد بود

مادرم خالش میشد آدم میتونه با بچه خواهرش بدرفتاری کنه؟ درضمن یلدا مادر نداره

بله زندگی بچش واجب تره

و حتی تو شرع هم واجب نیست با آدم مشکل دار که ممکنه شما رو به گناه بندازه معاشرت کنید

نه عرف و نه شرع و نه عقل و اخلاق 

رفت و آمد یلدا رو به خونه سعید نمیپسنده!!!!

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز