2733
2734
عنوان

پسر یا دختر ؟

485 بازدید | 44 پست

دوست دارید بچتون چی باشه اگه می تونستید فقط یه بچه بیارید ؟

فقط یکیشو بگید .پسر یا دختر؟

مهم ترین دلیلتونم بگید .

من خودم چون یه بچه می خوام فک کنم پسر بیشتر به دردم میخوره !!!!

موهای همدیگرم نکشید .نگید مگه مهمه بچه پسر باشه یا دختر 

 یه نظر سنجیه سادس !!!!😈😈😈😈

تعداد رای : 43
نظرسنجی
پسر 👦👦👦👦
16
37%
دختر 👩👩👩👩
27
62%
از سخنان پیامبر :  هر جا که بدکاران حکمروا باشند و نابخردان را گرامی بدارند، باید منتظر بلایی بود . 

عاشق جفتشم نمیتونم تصورکنم

از مردونگی ودامادی پسرم بگذرم

یا از شیرین زبونی وناز وادا دخترم

زیباترین حس دنیا مادریست😍مادری فقط عشق وحال وبوس وبازی ولوس شدن وشیرین کاری نیست.مادری یعنی خستگی.....موی شونه نزده ...چای سرد....نصف شب بیدارموندن وسرگرم کردن بچه....نق زدن وگریه...بدغذایی...دعا برای پی پی کردن بچه یبوس...تعویض پوشک....ازهمه بدتر وقتی دستشویی داری وبچه نمیذاره بری😩😧.........مادربودن  یعنی  خودت وقف کسی کنی که عاشقانه دوستش داری هرچندبزرگ بشه یادش نمیاد😧

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢

خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍

بیا اینم لینکش

ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

هرچی صلاح خدا باشه فقط اول سالم و بعدم عاقبت بخیر و صالح باشه

تو حق نداری ب چیز های منفی فکر کنی ...تو از جنس خدایی   و خدا سرشار از انرژی مثبته                                          لبخند بزن دوستم :)            
2738

فعلا ک مجردم

ولی دختر دوس دارم چون خودم خواهر ندارم فک کنم بهش نیاز دارم

فقط 15 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
رونالدو با اون عظمت زن سبزه گرفته حالا تو هی بگو زن باید سفید باشه😒

من عاااااشق دخترم 😍

شاید چون خواهر ندارم 

کلا خیلی دوس دارم لباس دخترونه بپوشونمش موهاشو درس کنم با هم مث دو تا رفیق و خواهر بگردیم حرف بزنیم واااااییییی خدا 😍😍😍

دیگه الان وقتشه چشمامو ببندم وقتی باز کردم تو نیویورک باشم :/ بسع مسخره بازی

اگر قرار باشه یکی باشه انتخابم دختره ولی اگه قراره دوتا باشه دوسدارم اولی پسر شه دومی دختر

جان منی از این عزیزتر نمی شودجان منی و خوش به حالت که مادرت تو را مثل گوش ماهی هایی که خودش کنار دریاکشف کرده دوست داردبرایت یک مشت بوسه میفرستم باز هم هست از این بوسه های عاشقانه برایت زیاد کنار گذاشته ام تو فقط بیا بیا و مرا شادترین و عاشقترین مادر دنیا ببین

چون الان هر دوشو دارم اصلا و ابدا نمتونم انتخاب كنم بينشون

من به دوستی مجازی اعتقادی ندارم! و در این فضا با احترام به همه عزیزان، با توجه به تجربه ام ،هیچ درخواست دوستی را نمی پذیرم🙏🏻

من دوتاپسرویه دختردارم 

هرسه تاشون دنیامن 

واقعاسخته بگم پسریادختر


من بلوچم   زبانم بلوچی  لباسم بلوچی  فرهنگم بلوچی  وطنم ایران  مکران بلوچستاااان 😍افتخارم اهل سنتم😍داداشای عزیزم خیییییلی زود رفتین هنوز باورندارم رفتنتونو هنوزم از  گوشه گوشه خونم صدای خنده هاتونو میشنوم باورندارم دگه نیستین تا باهم کل کل کنیم بعد تو کی بگم خودشیفته به کی بگم هندونه نزار برام سنگینن و... آخ خدایا راضیم برضایت کاری بجز صبر نداریم خیالم  راحته اونجا جاتون خوبه آخه شما خییلی خوب بودین حافظ قران و... بودین  مطمعنم خدا خلاف وعده نمیکنه الهی جاتون بهشت برین باشه  ......دعا میکنم خدا به هیییچ کی داغ عزیز نده اونم دوتا باهم 

خیلیا میگن دختر همدم مادره ولی من میگم دختر مال مردمه همیشه پسر دوست داشتم و دارم 

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730