وای دست رو دلم نذار... که چقد من از این خبرا شنیدم و صدای ترک خوردن قلبمو میشنیدم... نه سه تا نه چهار تا... نه دو نفر نه پنج نفر.... هزار نفر....
تو فامیل شوهر همه همسنایی خودمن و بیشتر از من کوچکتر...
برا هر کدومشون... دوبار این خبرو شنیدم... یعنی دوتا بچه دو تا بچه هستن الان همشون.... وقتی مهمونی میریم همه دو تا بچه جلوشونه یکیو دارن شیز میدن یکی داره بازی میکنه... بعضی هام یکی شکم حامله نشستن رو صندلی یکی دیگم داره بازی میکنه... تو اسن فتمیل همسشه ما دوتا حامله داریم یکی ادل حاملگی یکی اخر حاملگی... خسته شدم