چند روز پیش بهش میگم چون مردای دور و اطراف من (یعنی بابام و داداشمو دومادمون)هیچکدوم گوشی پیشرفته نداشتن و فضای مجازی براشون مهم نبود من این تصور رو داشتم که هر مردی گوشی لمسی داشته باشه و توی فضای مجازی باشه یعنی سروگوشش میجنبه و داره یه کارای خلاف میکنه تا اینکه با تو اشنا شدم و دیدم مرد میتونه گوشی پیشرفته داشته باشه ولی خلاف نکنه 😜😜😜انقدر اینطوری بهش گفتم و هندونه زیر بغلش گذاشتم تا اخر بخاطر اینکه به من ثابت کنه تلگ رامو براش مهم نیست و هیچ کارخلافی نمیکنه کلا پاک کرد تل گرامو
بهش گفتم منم میرم با پسر دیگه دوس میشم تا حالت جا بیاد.میگه من با دختری دوس نشدم که.ولی اگه فک میکنی طرز فکرت اینه هر جور راحتی
یه خانومه چند سال پیش گیییییر داده بود به بابای من هی بهش پیام میداد.اصلا ندیده بود بابامو فقط بهش پیام میداد.واسه یه شهر دیگه بود خیلی دور بود از ما.مرداام که همشون سرشون با کونشون بازی میکنه خوشش میومد و جواب میداد.چشمت روز بد نبینه من و مامانمو ابجیم شماره ی دختره رو برداشتیم سه تایی شستیم گذاشتیمش رو تاقچه یه دعوای اساسی ام با بابام کردیم نشستن سرجاشون.خواهر مردا همشون لنگه ی همن.فقط بعضیاشون لو نمیرن بعضیای دیگه سادن و زود خودشونو لو میدن.
عزیزم خیلی ام سعی نکن همه چی رو به روش بیاریا بعضی وقتاام ادم باید خودشو بزنه به نفهمیدن.وگرنه مردا روشون که باز بشه کم کم کاراشونو علنی میکنن بذار قبح کاراشون نریزه و ترس و خجالت اینو داشته باشن که یوقت تو متوجه نشی.
اگه از بابام مطمئن بودم میرفتم درخواست طلاق میدادم تا شوهرم انقدر با اعتماد بنفس نباشه که هیچوقت ولش نمیکنم.ولی پس فردا خونوادم میزنن تو سرم
شوهرم چندبار تو دعوا گفت از خدات بود با من ازدواج کنی.
رفت پیش اشنامون گفت اگه با فلانی ازدواج میکردم الان دغدغه پول نداشتم.وقتی شنیدم یه سطل اب سرد انگار ربختن روم.خیلی بخشیدمش.دیگه خستم
