یه ماه پیش با مادرشوهرم اینا خانوادگی رفتیم عیادت نوه عموی شوهرم جلو همه مادرشوهرم تیکه انداخت و غیر مستقیم گفت که سر بعضی مسایل و حمالی نکردنم واسش به پدر و مادرم لعن و نفرین میگه بماند که اون روز چقدر حالم بد شد و دنیا سرم چرخید با خودم عهد بستم دیگه باهاش جایی نرم اخه دفعه اولش نبود ولی هیچوقت انقدر حالم ازش بهم نخورده بود حالا امروز و فردا زن عموی شوهرم روضه داره اصلا دلم نمیخواد برم بگین حتی یه درصد نمیدونم چیکار کنم شما بودین میرفتین؟
خدایا چگونه تو را بخوانم و حال آنکه من منم ،و چگونه امیدم را از تو قطع کنم و حال آنکه تو تویى،خدایا!آنگاه که از تو نخواهم که به من عطا کنى پس کیست که از او درخواست عطا کنم؟ خدایا!آنگاه که تو را نخوانم تا مرا اجابت کنى،پس کیست که او را بخوانم تا اجابتم کند؟،خدایا!آنگاه که به سوى تو زارى نکنم تا به من مهرآورى،پس کیست که به جانب او زارى کنم تا به من مهر آورد،خدایا!چنانکه دریا را براى موسى(درود خدا بر او)شکافتى و نجاتش دادى،از تو درخواست مىکنم بر محمّد و خاندانش درود فرستى و از آنچه در آن گرفتارم مرا رهایى بخشى،و بر من گشایش دهى گشایشى فورى نه دیر،به فضل و مهربانىات،اى مهربانترین مهربانان.
ميرفتم محل نميدادم ب ايشون با اينكه اخلاقم اين مدلي نيست ولي اگه ميگيد بدون اينكه شما اهل توهين باش ...
سلام بهتری؟؟؟
سربازی هستم/که به کشتن وقت میروم/تا دوردستها/پرچم دشمن خانگی.....من مومن یامذهبی به معنای کاملش نیستم، فقط دوست دارم که باشم_مشغول فراگیری چهارمین رشته تحصیلیم هستم.من عاشق کمککردنم : از طب سنتی واسلامی،سلامت،روانشناسی،مسایل مذهبی،ادبیات و فرهنگ و برخی موضوعات اطلاعات نسبی دارم : اگر ضرورتی بود بپرسید،شاید کمکی ازم براومد _از همه مهمتر:من محتاج دعای همه عزیزان هستم،باسپاس