سلام از اول همه چيو ميگم براتون
پارسال وقتي شوهرم اومد خاستگاري يه اتفاقي واسه من و خانوادم افتاده بود كه كلا مخامون تعطيل بود با اين حال مامانش اول گف يكي دو سال خونه رهن ميكنيم بعد ميخريم
مام پيش خودمون فك كرديم خب لابد يه پولي دارن حالا ب خريد نميرسه ولي ميتونن ي جاي خوب رهن كنن
گفتن عروسي ي سال ديگه
وسط عقد فهميدم شوهرم قسط داره ميده در صوريتيكه از اول بهم نگفته بود
سه چهار ماه بعد عقد اومدن گفتن ي پولي شما كمك كنيد ي پولي ما بعد وام بگيريم ي خونه بخريم و عروسي يك سال و نيم ديگه😐😐😐😐
بابامم گف ببخشيد ما رسم نداريم هم دختر بديم هم جهاز بديم هم خونه، خونه كلا وظيفه شماس
مامانش گف اخه پسرم داره قسط ميده نميتونه ديگه رهن و اجاره كنه
خلاصه كه كلييي حرف شد و دلخوري اخرم بابام گف باشه من يه سال رهن ميكنم تا اقااا قسطاشو بده
الان كه ازدواج كرديم ميگم سر سال بايد پول بابامو بدي ميگه مگه از اول گفتين پولتونو ميخواين؟ من نميدونستم همه پولامو خرج عروسي كردم صبر ميكردين عروسي شيش ماه عقب ميوفتاد تا خودم خونه رهن كنم😐😐😐 ميگم شما اومدين گفتين نميتونين
الانم ميگه من ماشينمو ميفروشم با سرويس طلاي تورو ي جارو رهن ميكنم
ميگم اخه كيي واسه رهن و اجاره سرويس طلا ميفروشه😭😭😭
خانوادشم بيشعووور تر از خودش
بابام به باباش ز زد گف ب فكر خونه باش اولا كه خيلي بد حرف زد با بابام بعدم گف باشه يه چهل متري اجاره ميكنيم
در صورتيكه من زمان مجرديم بهترين زندگيو داشتم😫 از نظر فرهنگي صفرن
ماليم كه هيچي حتي شغل باباشو بهم دروغ گفتن
در صورتيكه خانواده من حسااابي خرج كردن واسه اينا بهترين جهازو دادن يدونه دختر دادن خونم رهن كردن
خانوادم ميگن اينا از اول ب ما دروغ گفتن
شوهرم فقط اخلاقش خوبه هيچ ويژگي ديگه اي نداره
ازين پسر با عرضه هام نيس كه دلم خوش بشه
واقعاااا موندم چيكار كنم
ايا من اينده اي دارم با اين ادم؟؟؟؟