خانواده شوهرم مثل آب روون خرج میکنن جوری که ۲میلیون ته حسابشون نمیذارن همشم از شوهرمو برادرشوهرم قرض میگیرن خواهر شوهرام زرنگن ،اینسری پدر شوهرم زنگ زد قرض بگیره شوهرم اومد منو راضی کنه که به باباش پول بده از شرایط و بدبختیامون واسش گفتم و اینکه چقدر سختی میکشیم تا پولامون جمع شه ،و اینکه خانوادش چقدر راحت خرج میکنن ،راضی شد که بهشون کمک نکنه چند بار هم به خوبی ازش پرسیدم که میدی بالاخره گفت نه،و دیشب یه مسئله ای شد که داشتیم حساب کتاب میکردیم جلو خانوادش ،جلو اونا دیگه رو نکرد چقدر پول داره امروزم بهم زنگ زد گفت به خانوادم نگو که وام گرفتیمو پول داریم چون هی میخوان ازمون قرض بگیرن،واقعا تعجب کردم،میدونیم ما از اول ازدواج چقدر سر این مسائل با هم جنگیدیم، بخدا ما خونه هم نداریم نمیگن انقدر قرض نگیریم اینا یه خونه بخرن واسه خودشون