با خانم شون در میان گذاشتم از ترس که ببرش دفتر پیش مدیر آخر شب از ترس اون م کج نادرست مینویسه ...
والا اون معلم خیلی اشتباه میکنه به بچه اینطور استرس میده اول کاری
نوشت نوشت. ننوشت فدای سرش. بالاخره به خدا مینویسه. باور نمیکنید از داداش من تنبل تر و لجبازتر بچه ای نبود تو دبستان. الان برای خودش دانشجوی نمونه و اوله
میخواد بنویسه اما نمیتونه کج و معوج مینویسه یعنی خوب میشه کم کم
تشویقش کن اصلا نگو بد نوشتی فقط بگو اینجا رو این طوری میتونی کنی بهتر میشه پسر من خطش عالی بود اینقدر که معلم تکلیف زیاد داد من هم نادون بودم دعواش کروم خط بچم داغون شد خرچنگ قورباغه
آره هر چی دعواش میکنم بدتر میشه بیشتر مقاومت نشون میده ولی اعصبانیم میکنه اونقدر اعصبانی شدم ...
وای درکت میکنم. دقیقا میفهمم چی میگی. خیلی وحشتناک بود برای منم.ولی الان به خودم میگم دیوانه بودم اینقدر خودم و بچم رو حرص دادم. بیا بزرگ شد یاد گرفت بنویسه
به خدا خوب میشه. ولی متاسفانه ماها حوصله و صبر نداریم. بابا بچه هنوز اول ابتداییه به خدا.
الهی بگردم عذاب وجدان میگیرم سر همین مشق نوشتن زدم ساز مورد علاقه پسرم رو شکستم. هنوز که هنوزه یادش میفته اشک تو چشمهای پسرمجمع میشه با بعض میگه مامان یادته. منم میخوام از خجالت اب شم به خدا
نزن تو رو خدا. من یکبار چنان زدم تو گوش پسرم تا چند وقت میگفت مامان گوشم صدا میده. حدای ناکرده اگه پرده گوشش پاره میشد وای خدا
الان یادم میگفته به خدا خررررر بودم بچم رو سر دو خط مشق هلاک میکرد.حاک بر سرم. بیا الان انگار نه انگار خودش مینویسه. میخونه . تازه کتاب میاره ازش بپرسم