2733
2734
عنوان

❤قَـلـب یَـخـی❤

115 بازدید | 36 پست
آدم‌ها گاهی می‌شکنند ولی این طوری نیست که شکستن‌شان صدای تِق داشته باشد و همه بفهمند که فلانی فلان ‌روز فلان ‌جا شکست ! شکستن آدم‌ها را شاید فقط بشود دیـد، از خنده‌های یهویی شان که وسط جمع تحویل اطرافیان می‌دهند یا حتی توی آینه به خودشان، از تعداد موهای سفیدشان که یهو در گوشه‌ ای از سرشان پیدا میشود، و شاید هم از قیافه‌شان که کمرنگ‌تر می‌شود و خودشان که هر چه پرهیاهوتر می‌شوند در ظاهر، در کنج‌شان بیشتر چال‌ می‌شوند و بی‌صداتر و آرام‌تر از همیشه‌شان ... شکستن آدم‌ها را نمی‌شود شنید، می‌شود "دیــد" که فلانی نه دیگر مثل قبلش و نه دیگر مثل خودش، هیچ کدام نیست ...!!!!
یه غرور یخی یه ستاره ی سرد یه شب از همه چی به خدا گِله کرد یه دفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد...
 کاش یکی‌ بود که توی کوچه‌ها داد میزد : خاطره خشکیه . . . خاطره خشکیه . . . آنوقت همه ی خاطراتم را همان هایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارند را میریختم تو کیسه و میدادم به او و میرفت ردِ کارش ! همان خاطراتی که عوض کردنشان با نیم سیر نمک هم غنیمت است نمکی که بتوانم هر روز رویِ زخمهایم بریزم تا دردشان را از دست ندهند زخمهایی که نبایند فراموش شوند همان زخم هایی که خاطراتم به جانم گذاشتند....!!!
یه غرور یخی یه ستاره ی سرد یه شب از همه چی به خدا گِله کرد یه دفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد...
گذر زمان..   متوجه گذر زمان در این چند قدم نشدم ... از کودکی تا بزرگسالی ... تا چشم بر هم زدم , وارد دنیائی شدم که نه شباهتی به دنیای من دارد ... ...  و نه اطرافیانم همان همبازیهای صاف و سادۀ خودم هستند . می خواهم این چند قدم را به عقب برگردم اما حیف که نمیشود . همه جای جاده زندگی نوشته اند " دور زدن ممنوع " ...
یه غرور یخی یه ستاره ی سرد یه شب از همه چی به خدا گِله کرد یه دفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد...

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢

خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍

بیا اینم لینکش

ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
حـرف هایی هـست بـدجور دل می شـکنند.. بـدجور دل می سـوزانند.. بـدجور خـراب می کنـند.. حـرفهایی از نزدیـک ترین کـسانت.. از عــزیزتـرین کـسانت.. گـاهی دلت میـخواهد نزدیـک ترین آنـقدر عـزیز نـبود.. یا اگـر بود کـمی بیشتر حـواسش به تاثـیـر حـرفـهایش بود ...!!!
یه غرور یخی یه ستاره ی سرد یه شب از همه چی به خدا گِله کرد یه دفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد...
میگـــن واسه آرامــش خـــودتم که شـــده ببـــخش و فــراموش کن… ولـــی وقتـــی از کســایی که توقـــع نــــداری میــــرنجــی، هــر چقـــدر هـــم که بخوای ببخـــشی و فـــراموش کنـــی، نمیـــشه! انگـــار داری خــــودتو گــــول میــــزنی… وقتـــــی از یـــــه آشنـا میـــــــرنجی حتـــی اگه بگــــی بخـــــشیدمـــش، یه چــــیزی ته دلــــت می مـــونه؛ کیـــــــنه نیـــست… جــــــــای یه زخـــــمه... یه چیــــــزی که نمیـــــــذاره اوضـــــــاع مثل قبــــل بشــــه… هـــــر چقدر هم که تلاش کنــــی، خودتو بزنی به اون راه و بگی نـــه... بی فایـــــــده ست! یه چیزی این وســـــط از بیــــن رفتـــــه و جای خــــالیــــش تا همیـــــشه درد میکــــنه؛ یــــه چیـــــــزی مثـــــــل "حـــــــــرمـــــت"...
یه غرور یخی یه ستاره ی سرد یه شب از همه چی به خدا گِله کرد یه دفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد...
عالییی بود کاش ما ادما یاد بگیریم و بفهمیم که قبل از باز کردن دهان ، فکر کنیم ،،، فکر کنیم به دلی که ممکنه بی صدا بشکنه ،،، بترسیم از دلی که بی صدا میشکونیم شاید حرفمون برای خودمون عادی باشه ولی کاخ ارامش کسی رو خراب کنه ،،،، کاش از نگاه خدا به این مورد بترسیم
ته دلتون آروم🌹 تاپیکم
2738
یه وَقتآیے بآیـَد رفـت..!! اونم بآ پآی خـودت..!! بآیـَدْ جآتو تو زنْدِگے بَعْضے هآ خـآلے کُنے..!! درسْته تو شُلوغیآشون مُتوَجهْ نِمیشَنْ چے میشه.. وَلے بـدون... یه روزـے.. یه جآیے.. بـَد جورـے یآدتْ مے اُفֿتـن که دیگه دیرْ شـُده..!! خـِیْلے دیرْ...!!
یه غرور یخی یه ستاره ی سرد یه شب از همه چی به خدا گِله کرد یه دفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد...
دلـَــــــــــــــــــم، پُــر از زَخـــــــــــــم هایی ست  که قرار است وقتی بـــــُـــــزرگ شدم فراموشــشان کــنم...!  
یه غرور یخی یه ستاره ی سرد یه شب از همه چی به خدا گِله کرد یه دفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد...
چوب تنبیه خدا نامرئیست! نه کسی میفهمد،نه صدایی دارد! یک شبی یک جایی... خاطرت می آید.... وقتی از شدت بغض نفست میگیرد.... خاطرت می آید... که شبی یک جایی.... باعث و بانی یک بغض شدی، ودلی سوزاندی.... آن زمان فکر نمیکردی بغض ، پاپی ات خواهد شد و شبی یک جایی... مینشیند سر راه نفست... و تو هم بالاجبار ! هر دقیقه صدبار.... محض آزادی راه نفست بغض را میشکنی... آری این چوب خداااااست...
یه غرور یخی یه ستاره ی سرد یه شب از همه چی به خدا گِله کرد یه دفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد...
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺧﻄﺎﺏ ﻧﮑﻦ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ،ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺷﻮﻧﺪ ﺧﯿﺎﻻﺗﯽﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻫﻮﺍ ﺑﺮﺷﺎﻥﻣﯿﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﻨﯽ ﺟﺎﯾﯽﺑﺮﺍﯼﮐﺸﻒ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﮐﻪﻣﻬﻢ ﺗﻠﻘﯽ ﺷﻮﻧﺪﺗﻐﯿﯿﺮﺕ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺁﻥ ﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﯾﮏ ﺩﻭﮔﺎﻧﮕﯽ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪﮐﺴﯽ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ...
یه غرور یخی یه ستاره ی سرد یه شب از همه چی به خدا گِله کرد یه دفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد...
هراس یعنی من باشم و تو باشی و حرفی برای گفتن نباشد... نیکی فیروزکوهی
بـــــ♥ــــاران کمی آهسته تر، اینجا کسی در خانه نیست من ماندم و تنهایی و دردی که نامش زندگیست....♥♥♥♥♥
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز