من یه شخصیتی دارم که اصلا نمی تونم حرف دلمو به کسی بگم و یا جواب کسی رو بدم.وقتی توی جمع خانواده شوهرم قرار می گیرم و یکی یه کنایه ای می زنه یا پزی میده یا اذیتم میکنه جواب نمیدم فقط سکوت می کنم و میریزم تو دلم.ولی عصبی میشم و کارهای عجیب می کنم.مثلا سر بچه م داد می زنم.چیزی نمی خورم با کسی حرف نمی زنم و جواب های کوتاه با لحن بد میدم.خلاصه قاطی می کنم دست خودم نیست.بعدش هم پشیمون میشم از رفتار خودم خجالت میکشم. چیکار کنم که اعصابمو کنترل کنم و جلوی این رفتارهای خودمو بگیرم میشه راهنماییم کنید؟
ببخشید طولانی شد.
هر کس به خدا توکل کند، پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را به انجام میرساند.( سوره طلاق- آیه3)
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بابا لنگ دراز عزیز: تو هرگز جوابم رو ندادی در حالیكه خیلی مهمه. تو كچلی؟ دقیقا طرح ریخته بودم كه تو چه شكلی هستی _به صورت دلخواهم _ تا اینكه رسیدم به سرت ، و دیگه گیر كردم. نتونستم تصمیم بگیرم كه موهات سفیده یا سیاه یا یه كمی خاكستری و یا هیچكدوم .
شوهرم هم نمی فهمه که چرا عصبی می شم توی این مواقع خیلی ناراحت میشه.فکرمیکنه من به خانواده ش حساسم و چون نمی خوام باهاشون رابطه داشته باشم بداخلاقی میکنم
هر کس به خدا توکل کند، پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را به انجام میرساند.( سوره طلاق- آیه3)
یا جواب طرفو بده یا کلا بیخیال شو منم اینطوری بودم اما دارم سعی میکنم اگر چیزی تو دلمه بگم اگرم نگم با چندتا صلوات دلمو آرووم میکنمو سر خودمو گرم میکنم تا ب خودم بیام بقیه ک نباید تاوان عصبانیت منو بدن ب خصوص بچت گناه داره
خوش اومدی فسقل دوم خانواده لطفا یه صلوات برای سلامتی تودلیم بفرستین
همون موقع جواب بده ک نخوای اعصاب خودتو بریزی بهم .۲ بار جواب بده ببین چقد حس سبکی داری
به خدا دوست دارم جواب بدمولی نمی تونم.چند بار سعی کردم می خوام جواب بدم تپش قلب می گیرم صدام میره بالا عصبانی میشم.اینجوری بدتر آبروم میره.اگه می تونستم با خونسردی به موقع جواب بدم خوب بود ولی اینجوری ترجیح میدم سکوت کنم.
هر کس به خدا توکل کند، پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را به انجام میرساند.( سوره طلاق- آیه3)