💭
بهِش گفتم راه رو درست نميرَم
شرايط رو تغيير نميدَم،
كاری نمیكنم اوضاعَم درست شه
و اين از عَمد نيست ..
بهِم گفت تو بايَد همينجور ادامه بِدی!
پرسيدَم تا كجا؟
گفت تا وقتی كه خستِه شی ..
اونجا بود كه فهميدَم،
چقدر نعمتِ بزرگيه خستگی
از خودَت كه خسته شی، مصمَم‌تری ..
اصلا بهترين تَصميم،
اونيه كه بعدِ هر خستگی ميگيری .
راحَت كنار ميذاری .. راحت دِل ميكنی از خودت از همه چی.
كافيه خستِه شی .
ملاقاتم اومده مادر پیرم ای خدا
خدایا رحمی بکن به حال من تو ای خدا
صبح فردا که بشه نوبت اعدام منه
مادر پیره مریضم داره پر پر میزنه
نذری امام رضا کن کفترامو تو ننه
ننه جون گریه نکن این دیگه قسمت منه
زندونی یه کوه درده زندونی ساکتو سرده زندونی امید نداره
توی سلول چشم به راهه هرلحظه یکی بیادو حکم مرگشو بیاره
زندونی یه کوه درده زندونی ساکتو سرده زندونی امید نداره
توی سلول چشم به راهه هرلحظه یکی بیادو حکم مرگشو بیاره
شبو روز تنهای تنها بی گناهم ای خدایا
سلولم تاریکو سرده دارم میمیرم من اینجا
روزگار خیلی نامرده ببین با من چه ها کرده
جوونیم اینجا حروم شد توی زندون پیرم کرده
صبح فردا که بشه چوبه ی دار جای منه
فقط میخوام بدونی من بیگناه بودم ننه
به رفیقام بگو که دیگه نیان ملاقاتم
اگه دلسنگم شدن بگو بیان سرخاکم
نذری امام رضا کن کفترامو تو ننه
ننه جون گریه نکن این دیگه قسمت منه
زندونی یه کوه درده زندونی ساکتو سرده زندونی امید نداره
توی سلول چشم به راهه هرلحظه یکی بیادو حکم مرگشو بیاره
زندونی یه کوه درده زندونی ساکتو سرده زندونی امید نداره
توی سلول چشم به راهه هرلحظه یکی بیادو حکم مرگشو بیاره
شبو روز تنهای تنها بی گناهم ای خدایا
سلولم تاریکو سرده دارم میمیرم من اینجا
روزگار خیلی نامرده ببین با من چه ها کرده
جوونیم اینجا حروم شدتوی زندون پیرم کرده
روسریتو مشکیه مینا میمیرم برات
روسریتو مشکیه مینا میمیرم برات
خونی شما عروسیه مینا میمیرم برات
خونه شما عروسیه مینا میمیرم برات
روسریتو مشکیه مینا میمیرم برات
روسریتو مشکیه مینا میمیرم برات
خونی شما عروسیه مینا میمیرم برات
خونه شما عروسیه مینا میمیرم برات
مینا میمیرم برات قربون خال لبات
مینا میمیرم برات قربون خال لبات
دو سه روزه ندیدمت دلم تنگ شده برات
دو سه روزه ندیدمت دلوم تنگ شده برات
از او بالا میاد چادر طلای فاطمه جان
از او بالا میاد چادر طلای فاطمه جان
سرو گردن ب عاشق مینمای فاطمه جان
سرو گردن ب عاشق می نمای فاطمه جان
سرت با گردنت عیبی نداره فاطمه جان
سرت با گردنت عیبی نداره فاطمه جان
همون عیبی که داره بی وفای فاطمه جان
فاطمه جان بگردم قدو بالات بگردم
اروم اروم راه میری را رفتنت بگردم
اروم اروم راه میری قدو بالات بگردم
تو در اونجا مو اینجا بیقرارم فاطمه جان
عجب صبری تو داری مو ندارم فاطمه جان
فاطمه جان بگردم قدو بالات بگردم
اروم اروم راه میری رارفتنت بگردم
اروم اروم راه میری قدو بالات بگردم
💭
چقدر سخت می‌تونه باشه يه روز، «كسی» رو ببينی كه نباید می‌دیدی. انقدر «نباید» كه حتی حق فكر كردن بهش رو نداشته باشی، حتی حس كردنش هم اشتباه باشه.
اتل متل توتوله گاو حسن چجوره
خدایا تو معجزه زندگےمنے، همیشه دلم به مهربانے دست هایت گواهے مےدهد.من ...همین بودن های همیشگے ات رامےخواهم، همین چشم هاےبیدارت، گوش هاےشنوایت، بخشندگےبے پایانت
چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخند🌹مشکلی گر سر راه تو ببندد تو بخند🌹غصه ها فانی وباقی همه زنجیر بههم🌹گر دلت از ستم و غصه برنجد؛تو بخند
دلم کمي خدا میخواهد
براي خوب بودن
براي خوبي كردن
برای گوش دادن
💫بی ریا
بی منت
بی اجبار
با صداقت خدا را میخواهم
زندگی دفتری از خاطره هاست
یک نفر در دل شب
یک نفر در دل خاک
تا چشم باز کنیم عمرمان می گذرد
ما همه همسفر و رهگذریم
آنچه باقی ست فقط خوبی هاست
💭
مثلِ "شهريور" باش!
دوان دوان به سوي "مهر" ، به استقبال باران پاييزي و عاشقانه هاي بي انتها برو!
مثلِ "شهريور" باش!
تقويم را به هم بريز، فصل را عوض كن، ساعت ها را تغيير بده و برگ تمام درختان را به پاي عشق قرباني كن! مثلِ شهريور باش! شهريور كه باشي، انتهاي مسيرت، پر از "مهر" مي شود..
ﭼﻮﻧﺎﻥ ﺻﺎﻋﻘﻪﺍﯼ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﯼ
ﻭ ﺩﻭ ﻧﯿﻤﻢ ﮐﺮﺩﯼ
ﻧﯿﻤﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ
ﻭ ﻧﯿﻤﯽ ﺩﯾﮕﺮ
ﮐﻪ ﺭﻧﺞ ﻣﯽﺑﺮﺩ،
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﯿﻤﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ
ﻏﺎﺩه ﺍﻟﺴﻤﺎﻥ
انّی
وُلدت
لکی أحبّک...
"زاده شدم"
تا تو را دوست بدارم
همه چیز ساکت و آرومه،عین پاییز...🍁🍁🍁
چه سختِ هم پاییز باشد ؛
هم ابر باشد
هم باران باشد !
هم خیابان ِ خیس …
اما نه تو باشی، نه دستی برای فشردن باشد
نه پایی برای قدم زدن باشد
و نه نگاهی برای زل زدن
