سلام ☺
منم طبق روال هر روز بعد از سحری حتما باید این تاپیک و بخونمو بخوابم
خیلی بهتون وابسته ام😚
تو ذهنم هم به تک تک سوالهاتون جواب میدم اما حوصله وارد کردن توی تاپیک رو ندارم😆
خیلی سرم شلوغه
شوهرم کمرش درد میکنه و یه هفته سر کار نرفته
دیروز هم مجدد رفتم دکتر که دستور جراحی دادن واسه فتق ناف دخترم
حقیقت یکمی از نظر روحی نرمال نیستم اما الهی شکر
آدمی هم نیستم بنالم اما خب چشمم به شماها بیوفته نمیتونمم هیچی نگم
دختر من ۳۸۰۰ بود تو ۳۴ روزگیش ۵کیلو ۲۳۰گرم
درضمن اینقدر روی این مادرشوهراتون حساس نباشین
خدا وکیلی اگه همون کارهایی که مادرشوهراتون انجام میدم مامانهاتون انجام بدن اینقدر ناراحت نمیشین و تازه واسه یه سری کارها هم میگین خدا خیرش بده چه مامان گلی دارم که اینقدر به فکرمه
در کل نمیگم کخ ندارن اما به قول دوستمون مثبت بهش نگاه کنین که کمتر حرص بخورین
من بچه دومم بود
تو بارداری به سومی و چهارمی هم فکر میکردم
اما از بعد زایمان میگم نه همین دو تا کافیه😁
حالا شاید یه سال دیگه نظرم عوض بشه 😉
اگه عوض بشه یه طوری اقدام میکنم که تفاوت سنیش با بچه دومم هم چهارسال باشه مثل این دوتای قبلی
آخه اعتقاد دارم بعد از شیردهی باید بدن یه استراحتی بکنه که یه سال بد نیس بعدش اقدام کنی و باردار بشی
راستی مثل سودابه جون اینقدر به شوهراتون محبت کنین که فقط هدف شوهراتون خوشحال کردن و راضی بودن شما باشه
من اینو خودم تجربه کردم و نتیجه کارمو از روز اول زندگیمون دیدم
اولویت اولتون شوهراتون باشن بعد ببینین چقدر زندگیتون قشنگ تر و هماهنگ تر میشه
اه اه چقدر از این شاخه به اون شاخه پریدم من
ولی خوب فقط میخواستم بهتون ثابت بشه که به همه ی حرفهای این تاپیک فکر میکنم و تو ذهن شلوغم جواب میدم و الان یه مقدار خیلی کمشو توی تاپیک تخلیه کردم😃
خلاصه خیلی التماس دعا دارم