2726

زن داداش من داشت زایمان میکرد دی ماه بود من خالممتو بیمارستان بودیم.جلو در نشسته بودیم یه پیرزن مریض با سرم لباس بیمارستان اومد پشیمون.بعد یه آقایی که سمت بخاری بود چش تو چش من نگاه کرد گفت خانوم بیا اینجا بشین دم در سرده منم گفتم جا نمی شیم که😄🤣😂بعد دیدم زنه پاشد به منم گفتم دمپایی بده من🙄😶خالم😂😂😂🤣🤣🤣

شاید وجودم به کسی آرامش نده😏ولی همین که حضورم حرص خیلیارو در میاره بهم انگیزه میده😎😎

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

یعنی داشت به ا ون خانوم میگفت.منم فک کردم با منه.مام ۲نفر بودیم روی یه صندلی جا نمی شدیم


شاید وجودم به کسی آرامش نده😏ولی همین که حضورم حرص خیلیارو در میاره بهم انگیزه میده😎😎
یعنی چی؟ یعنی پیرزن رفت سمت پیرمرد؟ اگر اینطور قضاوت نکن فکر بد نکن.

نه اون مریض بود داشت میگفت سرده بیا شما اینجا بشین

شاید وجودم به کسی آرامش نده😏ولی همین که حضورم حرص خیلیارو در میاره بهم انگیزه میده😎😎
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730