دقیقا من و یاد سه سال پیش خودم انداختی منم رو همه چیزم حساس بود دوستام و تیپ زدنم البته ک اون هم حق داشت چون کارام درس نبود ماهم دعوا کردیم اون رفت سه ماه جهنمی و تحمل کردم ولی این مدت به حرفاش فک کردم خوومو اصلاح کردم ن بهش زنگ زدم ن کاریش داشتم فقط از خدا خواستمش خدا هم جوابمو داد..براش مهمی ک باهات دعوا کرده مطمعن باش برمیگرده
عزیزم باور کن خودش میاد طرفت من عشقم به خاطر اینکه گوشیم مشغول بود همین کارهارو میکرد میگفت معلوم نیست با کدوم پسری حرف میزنی دیگه برام مهم نیستی برو با همه پسر ها باش من دیگه نمیخوامت بعد چند روز به منت کشی افتاده بود من دارم بهت میگم میاد باور کن میاد گلم تو فقط یکم تحمل کن منم این حالت هاتو با گوشت و خونم حس کردم میدونم سخته ولی اون مگه میتونه عشقشو فراموش کنه مگه به همین راحتیه گلم
چند سالته چند سالشه
مثلا عشق منم همینجوری بود از بس گیر داد و بد اخلاق بود خودم گفتم تو رو ب خیر و مارو ب سلامت
پسره انگار بچه بود اصلا عصبیم میکرد
هی ارایش نکن هی اینجا نرو اونجا نرو اینو نپوش اونو سرت نکن پدرمو در اورد حالا من خودم کلا وضع پوششم خوبه این جوگیر شده بود بعد دو سال ب این نتیجه رسیدم لیاقت منو نداره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
