2726
عنوان

به نظرتون مادر شوهرم از این کار قصدش چیه؟؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 3797 بازدید | 47 پست

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

ببین سعی کن کمتر با دامادهای مادرشوهرت هم کلام بشی
اینو جدی بهت میگم
ممکنه خود دامادها چیزی گفته باشن اونم برای همین هواسش رو جمع میکنه

 روزی که گذشت هیچ از او یاد مکن ...........فردا که نیامدست فریاد مکن .........
برنامده و گذشته بنیاد منه .............حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
2728
ببین نیلوفر
من تا همین 3-4 ماه پیش هم همش به شوهرم میگفتم که از فلان حرف مادرش ناراحت شدم و کلی سرش جیغ و داد میکردم
2 ساااال با حرفای مادرش آوار میشدم روسرش آخرش نتیجه گرفتم که دارم زندگی خودمو و شوهرمو تلخ میکنم و هر کاری کنم بالاخره شوهرم مامانشو دوست داره و بد اونو نمیخواد واسه همین استراتژیمو عوض کردم
از اون موقع اولا به حرفای مادر شوهرم اهمیت نمیدم
ثانیا همه رو برای شوهرمتعریف میکنم ولی نه با دعوا
من جات بودم ماجرا رو برای شوهرم تعریف میکردم(البته نه با گله...خیلی معمولی) آخرش هم میگفتم نمیدونم چرا مامان این فکر و کرده ....تو چی فکر میکنی؟ مطئن باش با جواب شوهرت همه چی خودبه خود پیش میره فقط احتیاط کن خدایی نکرده بحثتون نشه...یه جوری با سیاست پیش برو

آره عزیزم ان شالله قراره اسم وروجکمونو بذاریم محمدپارسا
خانمی من فقط در حضوره شوهرم و تو جمع با داماداشون هم کلام میشم وگرنه دیگه اصلااااااااا

اخه همین حرفاش منو به فکر برده میگم نکنه مشکلی هست من نمیفهمم یا خبر ندارم واقعا فکرمو بهم ریخته

LilySlim Weight loss tickers
فکرت رو ناراحت نکن
مادرشوهر همینه دیگه
محلش نزار براش هم توضیح نده که ما باهم خوبیم
بزار هرجوری میخواد فکر کنه
شما هم با شوشو و خانم گل خوش و خرم باش

 روزی که گذشت هیچ از او یاد مکن ...........فردا که نیامدست فریاد مکن .........
برنامده و گذشته بنیاد منه .............حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
استراتژی منم همینه شیما گلی کلا اهله سیاست بازیم اما الانم هیچی به شوهرم نگفتم اول اومدم مشورت بگیرم بعد اقدام کنم
هی اصرار میکنن هفته ای دوار بریم خونشون وگرنه اوغاتمو تلخ میکنن وقتی هم میرم اعصابم خورد میشه نمیدونم چرا دوست داره همش برم خونشون تا میگم میخوام برم خونه مامانم (مامانم همسایه مادرشوهرمه)مادر شوهرم یه اهی میکشه انگار سه ماه خونشون نرفتم و الان بعد دو روز موندن انگار یه ربعه اومدم و میخوام برم خونه مامانم!!!!!!!

LilySlim Weight loss tickers
کاش میشد پا رو دلم بزارم اصلا دیر به دیر برم خونشون اما دلم میسوزه میگم همون قدر مامانم دلش تنگ میشه واسه دخترم انا هم دلشون تنگ میشه نمیدونم چرا دلشون میخواد اصلا خونه مامانم نرم همششششششششششش برم خونه اونااااااا

LilySlim Weight loss tickers
وای نیلوفر منم مثل توام
هرکاری کردم رابطم با خانواده شوشو کم کنم نشدووویعنی نتونستم منم فکر تو رو کردم
امروز خیر سرم رفتیم خونشون که شوهرم بتونه تو هیئت محلشون باشه .....خدا نصیب گرگ بیاااابون نکنه
2 دقیقه نشستم کنارش تیکه بود که بارم میکرد...خخخخخخ
ولی دور از جون شما من حساااابی پوستم کلفت شده.....
ناراحت شدم ولی خدایی حرص نخوردم ....بیخیال مهم خودتی و شوهرت و عروس ناز من
واسه دخترایه خودش چیزایه خوب میخواددددد اما واسه من نه مثلا با دامادشون میرن سفر میرن گشتو گزار همش دختراش خونشن اما من با مادر خیلی کم جایی میرم و هفته ای یه بار یا دوبار میرم خونه مادرم منم دخترم دل دارم چون خونشون همسایه مادرمه همش امار میگیره هی به شوهرم میگه امروز اومدن اما اینجا نیومدن!!!!!! باور کنین کاری نداره هر روز میرم اونجا خونه مادر شوهرمم برم اما وقتی میرم اون قدر اصرار میکنه و جونزارم میشه که خونه مامانم نشم و اونجا بمونم حتی تهدید میکنه که کلا قید اونجا رفتنو میزنم

LilySlim Weight loss tickers
وقتی زن داداشام میان خونمو و وقتی میخوان برن مامانم یه تعارف میکنه بمونن و اونا قبول نمیکنن و مامانم اصرار بی خود نمیکنه اون قدر حسرت میخورمممممممم من موقع خداحافظی با مادر شوهرمم کلی فیلم دارم واااااااااای چه کارا که نمیکنه نمیدونم چیکارش کنم اگه هر دفعه میرم این قدر اصرار نکنه من هفته ای چند بار میرم و زود برمیگردم اما جونمو بالا میاره مثله پرنده که از قفس ازاد بشه میشم موقع بیرون اومدن از خونشون

شیما هنوز اولشه بزار گل پسرت بیاد بعد واویلات شروع میشهههههههههههههه

LilySlim Weight loss tickers
2706
ارسال نظر شما
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز