دوستان ما طبقه بالای خونه ی مادرشوهر میشینیم ...از دردسرهایی که داره بگذریم فقط اونایی درد منو میفهمن که کشیدن ..ولی الاان من نمیدونم با شوهرم چی کنم یکی از اعضا خانواده اش میان خونه مامانش دیگه بالا اومدن نداره اصلا جهندم بالا بیاد کلا یاادش میره زن داره ..بعضی وقتا همچین اماده میشه و میپره پایین میترسم از پله ها سقوط کنه
سربه بیابون بذار
خب بستگی داره کی میاد اونجا که ایشون همچی میپره پایین
من فقط ٩ ماه تو اپارتمان پدرشوهرم زندگى كردم بعدش خدارو شكر صاحب خونه شدم و رفتم
ولى يه جا نشستن همه جوره داستان داره
اگه ميخواى زندگيت برات جهنم نشه فقط براى يه سرى چيزا بايد دندون سر جيگر بذارى، خيلى بايد خيلى چيزا رو تحمل كنى
من میفهممت . تا اونجائید هیچ کاری از دستت برنمیاد
خب مدام که نمیشه قیافه شماروببینه
متاسفم واقعا ، مردا بعد ازدواج یادشون میاد ننه بابا دارن
والا ما هم واحد روبه‌رو مادر شوهرمیم از خواب پا میشه میره اونور شب میاد لباس عوض میکنه میره اونور من میفهمم چی میگی
برادر شوهرم از سرکار میومد اول به مادرش سر میزد و زنش با بچه نوزاد تو خونه تنها میذاشت، بعد یکی دو ساعت میرفت خونه خودشون، تازه یه ربع فاصله خونه شون بود، بس که مادرا پسراشون رو لوس میکنن، من پسرم رو اینطوری تربیت نخواهم کرد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
