من نزدیک دوماهه که عقدم و با همسرم آشنای خانوادگی بودیم و از آشنایی تا عقدمون حدود۶ ماه طول کشید. تو این مدت هیچ وقت از گذشته ی من سوال نپرسید. گذشته ی خاصی هم نداشتم ک بخواد بدونه و منم ب همین خاطر چیزی از اون نپرسیدم. البته از طریق یکی از فامیلای مشترکمون میدونستم که قبل از آشنایی با من به خواستگاری همکارش رفته و ۳ سال با اون دختر دوست بوده ک ب خاطر اختلاف سنی ک داشتن و دختره ۵ سال بزرگتر بوده خانواده ها مخالفت کردن و ازدواج نکردن.
با وجود این ک اینو میدونستم هیچی ازش نپرسیدم و باهاش ازدواج کردم . تا اینکه دیروز وقتی خونشون بودم اتفاقی چیزایی تو اتاقش دیدم ک نشون میداد قبلا رابطه جنسی هم داشته . الان خیلی ناراحتم و حالم بده همش اون صحنه میاد جلو چشمم . دارم دیوونه میشم. ناراحتم ک چرا ازش نپرسیدم و پشیمونم از گذشته ی خودم ک چرا هیچکاری نکردم. باهاش حرف زدم اعتراف کرد و گفت ک واسه گذشته بوده و همون دختر رو برام تعریف کرد. خیلی معذرت خواهی کرد و گفت تو رابطه این چیزا پیش میاد و الان دبگه با من ازدواج کرده و ب من متعهده و زندگیش عوض شده و خیلی دوستم داره و نمیخواد منو از دست بده. ولی من خییییلی ناراحتم حسم بهش از بین رفته. نمیدونم ببخشمش و باهاش عروسی کنم یا تو عقد طلاق بگیرم؟