از قبل از بارداری شروع میکنم تا بعد از زایمان میگم و تجربیاتمو هم قاطیش در قالب خاطره براتون میگم امیدوارم مفید باشه... البته بیشتر خاطره س
تایپ کردم ازقبل کپی میکنم میذارم و با عرض پوزش ازم عکس نخواید چون میدونم شوهرم ناراحت میشه و دوست نداره عکس خانوادگی تو فضای مجازی بفرستم. مچکرم
۱_من ۲۲ سالم بود و شوهرم ۲۶ سال که عروسی کردیم، تقریبا یک سال که از عروسیمون گذشت زمزمه های شوهرم در مورد بچه دار شدن شروع شد ولی چون اوضاع اقتصادیمون خیلی روبراه نبود و خودم هم اصلا آمادگی نداشتم مخالفت کردم من از ۱۸ سالگی پریودم نا منظم بود همش یه هفته ۱۰ روز عقب مینداختم رفتم یه دکتر بم گفت تو بچه دار نمیشی و برو همین امشب اقدامکن🤕 منم اصلا نمیخاستم یه دکتر دیگه با قرص یاز درستش کرد البته خودمم ۱۳ کیلو کم کردم و هر روز ورزش میکردم که درست شد،خلاصه ۳ سال که گذشت دیدم اوضاع اقتصادی که فرق نمیکنه، حس و میل مادرانه هم انگار قرار نیس خودش بیاد ، خودم هم همیشه مخالف تک فرزندی بودم و از فاصله سنی زیاد والدین با فرزند هم خوشم نمیومد، همه ی اینا به علاوه ی تمایل شدید شوهرم به بچه دار شدن باعث شد که برم دنبال آزمایشای قبل بارداری.