یعنی واقعا مغزم از دیشب داره سوت میکشه
خودمون کم بدبختی داریم
حالا دیگه این اتفاق ها نوبره و اوقاتمون رو تلخ میکننو و باعث دعوا بینمون میشن و میدونم همین رو هم میخوان
قبلا هم یه بار تایپک زدم
که من خبرم با یکی تو باشگاه دوست شدم
این خانم با دوست پسرش چند بار با ما اومد بیرون
بعدم با هم کات کردند
همش به من میگفت وااای شما چجوری اینقدر با هم خوبید
واااای نامزدت خیلیییی خوبه
واااای چقدر آقاست
به منم میگفت واااای عشقم
دورت بگردم
خیلی دوست دارم
ومنم میفهمیدم این قربون صدقه های خانم از روی عادت و نه دوست داشتن
برای نامزدمم همیشه تعریف میکردم
بازم خبرم یه بار این دختر شماره نامزدم رو خواست و منم خرررر و نفهم شماره رو دادم بهش
آخه یه جوری گفت که یه درصدم بهش شک نکردم