بچها خیلی حالم بده از ساعت ۷ دارم گریه میکنم...باهم بحثمون شد سر اینکه دلم نمیخواد بیرجند زندگی کنم و دلم میخواد بیایم تهران...حالا برداشته میگه باید بیای کرمان بخاطر شغلم بدتر از مورد قبلی...بخثمون بالا گرفت من خیلی جیغ جیغ کردم زد تو دهنم منم زدم تو گوشش...فقط نگام کرد هیچی نگفت و با عصبانیت رفت..خیلی پشیمونم خیلی..اولین باری بود روم دست بلند میکرد.حالم خیلی بده
خواب نمیرم😔😔