2777
2789
عنوان

نامه ای بخدا

| مشاهده متن کامل بحث + 1169 بازدید | 60 پست


سلام


خدای خوبم میخواستم بگم میدونی ته دلتنگی چیه


اینه که دلت واسه خدا تنگ بشه


ولی از خجالت نتونی باهاش حرف بزنی


اینقد گناه داشته باشی که شرمت بشه بهش نگاه کنی


شرمت بشه که حتی اسمشو به زبون بیاری


ولی تو دلت کلی حرف واسه گفتن داشته باشی


حرفایی که دلت میخواد بگی تا اروم بشی ولی شرمنده ای از خدا


خیلی بده مگه نه؟


اینجوری اواره میشی مثل من


مثل حال الان من


خیلی بده


خیلی دلم گرفته


ولی اینقد روسیاهم که حرفی واسه گفتن ندارم


اگه حکمم مرگ باشه


بازم حرفی ندارم


ولی به خدا خیلی دوستت دارم هرچند بندگیو رو خوب بجا نیاوردم


هرچند کاستی داشتم


ولی دوستش داشتم


و میخواستم هوامو داشته باشه


دلم میخواست همیشه مطابق میلش باشم


ولی نمیشد دلم میخواست از اینکه بنده ای به نام من داره خوشحال باشه ولی نمیشد


اذیتش کردم


خدایا منو ببخش


راهمو گم کردم کمکم کن پیدا کنم


خدایا وامموندم تو بین راه


یه کاری بکن....


یه کاری بکن از این حال وهوا دربیام


دلم میخواد تو باشی تو زندگیم


ولی مدتی گیجم


گم شده ام


کمکم کن خودمو پیدا کنم

پسرم زندگی با بودن تو و خندیدنت جایی قشنگ تریه😍

خداجون قربونت بشم هر چی که دادی به خاطرش شکر میکنم ولی خداجونم میشه همه بیکارا یه شغل خوب داشته باشن و شوهرمم کار پیدا کنه خدایا خودت حال دیروز من و که دیدی به احترام علی اصغر حسینت شرمندم نکن

خدااااااایاااااااااااا من امید دارم که حتما می شود 😊😊😊

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خداجون قربونت بشم هر چی که دادی به خاطرش شکر میکنم ولی خداجونم میشه همه بیکارا یه شغل خوب داشته باشن ...


الهی آمین


پسرم زندگی با بودن تو و خندیدنت جایی قشنگ تریه😍


سلامی به مهربانی قطره های زلال باران


خدایا گاهی نیستم فراموشت نمیکنم


در همه گاههایی که نیستم انقدر در گیر هستم که یادم میرود اگر با تو حرف بزنم تمام این گرفتاریها حل میشود


این که امروز امدم بنویسم


میخواهم بگویم مدتی ست که نمیامدم بی وفا نبودم یادت بودم ولی فرصتی نبود تا برایت بنویسم امروز امدم  که بنویسم بنویسم که شاید این دل تنگ کمی اسوده گردد


در شروع حرفهایم میخواهم بگویم خدایا داده و نداده ات را شکر


که یادم نرود در اول نداده هایت داده هایت هم بود


که حرفهایم نشود گله ,نشود شکوه  که احساس نکنم بنده بدی بودم که نگویم به خودم ناسپاسم


از کدام حرفهایم بگویم که تو از نهان بنده هایت اشکاری و بر رسوایی بنده ات راضی نیستی


در این که گنهکارم حرفی نست در این دفتر اخرتم را گهگاهی خطی خطی کردم حرفی نیست


ولی اینجا دلی هست میان این همه خط خطی ها میان اینهمه غفلتها که به امید بخششت امیدوار است


اینجا این زمین دلی برایت عمیق و غریب تنگ است چرایش هم میدانی


خدایا در ماه میزبانی ات هستم اینکه شب قدر با تمام بار گناهم که بر دوشم سنگینی میکرد پر رویی کردم به دیارت امدم معذرت ولی من با تمام بدی ام به ارامش ان شبها عجیب محتاج بودم و هستم و یقین دارم خواهم بود


خدایا بارالها مهربانا عزیزا بر قلبم ارامش بده


بر ایمانم قوتی بخش که پای در سختی ها و مرارت ها نلغزد خدایا کمکم کن به یقین برسم به یقین در ایمانم به یقین در باورهایم


به یقین در اعتقاداتم


خدایا خودت بهتر از من من را میشناسی پس اگر بگویم نلغزیدم دروغ گفته ام و بر بدی خود اسرار کرده ام


خدایا کمکم کن در راه رسیدن به تو با اعتقاد قدم بردارم به ایمان به عشق


خدایا تنگی و غصه های دلم را به حرمت همین ماه مبارک بشوی و به حرمت همین ماه مبارک دعاهایم را مستجاب بفرما


بگذار و مرحمتی کن که با دلی پاک و با دلی ارام با دلی بی رنج از این مهمانی بیرون روم


خدایا خوب میدانم مهربانی خوب میدانم که بخشنده ای و در بزرگی و کریم بودنت به جان خودم شکی ندارم ولی گاهی انقدر غصه ها رنجم میدهند که دوست دارم از سر شکوه فریاد بزنم و بگویم خدایا کافی نیست


کافی نیست


خدایا باز هم حمکتت را شکر که جایی که درد میدهی همدرد هم میدهی مرحم هم میدهی همراه هم میدهی


ولی تو خوب میدانی که من نه میخواهم و نه توان ان دارم که غصه هایم را در دل دیگری جای دهم یا شریکش کنم


چون که باور دارم باید خوب بود از غم ها کاست از رنج کاست و بس


خدایا میروم امابازهم خواهم امد


دوستت دارم مثل همیشه و بیشتر از قبل ها و قبل تر ها

پسرم زندگی با بودن تو و خندیدنت جایی قشنگ تریه😍


مهربان خدایم


 دلم گرفته


 چاره ای بکن


فکری بکن


 دلم از دنیا گرفته است


دلم حتی از خودم هم گرفته است


خدایا مهربانا تو بگو با این دل گرفتگی چه کنم


که رنجی عمیق است بر قلب ناتوانم


خدایا عزیزا دلتنگم


دلتنگ خنده ای از سر شوق


دلتنگم دلتنگ گریه ای از سر شوق


دلتنگ دو رکعت نماز برای برآورده شدن حاجتی


دلتنگ لبخندی  که از عمق  وجودم سرچشمه گیرد


دلتنگ احساسی که سرخوشم کند و بدی این روزگار را در نظرم محو کند


خدایا یا قاضی الحاجات دعایم را اجابت فرما


که تو تنها اجابت کننده ای


خدایا من تنها تو را دارم


خدایا با تمام وجودم صدایت  می کنم


امن یجیب مضطر اذا دعاه و یکشف  سوء


خدایا بگذار اعتراف کنم که تو بهترینی


بهترینی که هرگز همتایی نداشته و ندارد


خدایا بگذار بگویم عجب صبری داری


بگذار بگویم مرحبا بر بزرگیت بر جلالیتت


بگذار سجده بر خاک بگذارم و اشک بریزم  که دلتنگتم


دلتنگ اشکی که تنها برایت بریزم


اشک بریزم و امیدوار باشم که ببخشی


بگذری از گناهانم


خدایا ببخش مرا که من تو را دیدم و در حضورت گناه کردم و ولی تو پرده افکندی و سکوت کردی  


خدایا  منو ببخش خواهش میکنم منو ببخش


خدایا من عمری شرمنده تو بودم


خدایا عمری در بارگاهت برایت بندگی نکردم ولی تو دم نزدی ... به راستی ستار العیوب تنها تنها شایسته توست  


خدایا تو خوبی بدی ما از ماست


خدایا یا ارحم الراحیمن


ای بخشنده ترین بخشندگان ببخش من را و رهایم کن از این زندان غم و رنج و محنت چنان که یوسف را از زندان رهاندی...


چنان که یونست را از گرفتاری نجات دادی


 


خدایا یا رب العالمین  ای پروردگار و خالق جهان و جهانیان لطفی کن در حقم کن و مرا عمری مدیون خود بکن دستهایم را بسویت گرفته ام  با تمام امیدواری نامت را صدا میزنم  ناامیدم نکن   دلم را در دستهایت بگیر و آرامم کن روحم را جلا بده


یاالله


یاالله


یاالله


یاالله


یاالله


یاالله


خدایا محتاجم خیلی هم محتاجم


کسایی که میان این متنو میخونن برای منم دعا کنن

پسرم زندگی با بودن تو و خندیدنت جایی قشنگ تریه😍


سلام خدای مهربانم میدونم خیلی وقت هست برایت نامه ای ننوشتم از این که این مدت غافل بودم مرا ببخش


خدایا خیلی وقت بود که میخواستم بیایم و برایت از همه چیزهایی که در این مدت اموخته ام بنویسم


خدایا مهربانا عزیزا تو  همیشه در زندگی ما حضور داری و همچون نفس در لحظه لحظه هایمان جاری هستی و بر تمام اعمال و رفتارمان ناظری


خدا جونم نمیدونم لطف یا محبت بود که در حقم کردی و مرا دوباره به نوشتن واداشتی


گاهی از اینکه مینویسم برایت تعجب میکنم من بنده تو,  بنده سرکش تو  هنوزم هم مینویسم هنوز هم در سایه لطف تو هستم


خدایا دلم برایت تنگ شده دلم میخواست کمی صمیمانه تر سخن بگویم خدایا دلم میخواهد برایت بگویم که گاهی از اینکه تو هنوز هم دوست داری خجالت زده میشوم خدایا میدانم خیلی شکایت میکنم ولی شکایتم از سر ناشکری نیست شکایت یا گله ام از سر بیطاقتی بوده و هست


گاهی چنان بی طاقت میشوم که حتی خودم هم نمیتوانم خودم  را تحمل کنم خدایا تو به من وعده دادی ولی هنوز زمان   انجام آن وعده نرسیده و این نرسیدن دردی عمیق را بر روح و روانم گذاشته غمی که تا عمق جانم نفوذ کرده  و گاهی از سر همین درد چنان در خود می پیچم که دلم میخواد فریاد بزنم


خدایا نمیدانم چرا این درد را در وجودم گذاشتی میدانم که خالی از حکمت نبوده و نیست ولی خدای من مهربان من بس نیست اینهمه سال بس نیست


بی خیال گفتم خدایا از درک این حکمت عاجزم خیلی هم عاجزم


خدایا بی خیال وقتی تو راضی هستی چه بگویم میدانم روزی این درد تمام میشود ولی نمیدانم کی خدایا شرمنده ام اگر شکوه کردم شرمنده


خدایا همه بندگانت در این زمین به لمس حضور تو نیاز دارند چرا گاهی در بدترین لحظه هایشان میگذاری خدایا بندگانت این زمین گاهی عذاب میکشند


گاهی غم تمام وجودشان را در بر میگیرد دوست دارند رها شوند از این غم


خدایا از غم ها رهایشان کن از زندان غم از زندان درد رهایشان کن تا به معنای واقعی بخندند لبخند در همه وجودشان نمایان شود


خدایا دوستانی دارم که خیلی مشکلات دارند خدایا خواهش میکنم عجزانه مشکلاتشان را حل کن خدایا در مشکلاتشان تنهایشان نگذار


خدایا ادم هایی را میشناسم که هر روز در مریضی دست و پا میزنند ولی امید دارند به رحمت تو به مهربانی تو به حضور خدایا رحمتی بر آن فرو فرست خدایا


ادمهایی را می شناسم که از اینکه تو را حس نمیکنند دلگیرند خدایا کاری کن حضورت را حس کنند خدایا تو بزرگی از گناهشلن بگذر و بر انها لطف کن خدایا خواهش میکنم


خدایا ادمهایی را دیدم که خیلی رنج کشیده اند خدایا کمکشان کن کمتر رنج بکشند و صبرشان ده تا بر این رنج ها استواری کنند


خدایا تو هستی من میدانم هستی خدایا خواهش میکنم به ما انسانها امید بده نگذار پای ایمانمان بلغزد که اگر بلغزد نابودیم و از درگاه تو دور


خدایا نگذار راضی نباش که تو دور شویم  


خدایا ما بنده توایم خدایا میدانم که گاهی بد رفتاری میکنیم ولی مارا به بزرگی خودت ببخش همواره مراقبمان باش

پسرم زندگی با بودن تو و خندیدنت جایی قشنگ تریه😍


سلامی بر خدای مهربانم


گفته بودم نمی نویسم


ولی چرا دوغ بیشتر از همه مشتاق نوشتن برایت بودم


دلم بایت تنگ شده بود


همه زمان


حتی زمانی که نوشتم خدایا امده ام کفر بگویم حاضری بزن


خدایا در این مدت که از تو برایم باور میکنی روزهایم سخت و تلخ بود


راستش بگویم تحمل این شکست را نداشتم


امید داشتم که عنایت تو شامل حالم شود و دلیل دیگر که در این مدت مرا به کفر خواندن رساند این بود که در مدتی که تمام تلاشم برای موفقیت کرده بودم خیلی رنج کشیده بودم خیلی اذیت شده بودم انقدر که در لحظه های پایانی دیگر بی طاقت شده بودم و لحظه ها شماری میکردم تمام شود تمام این رنج ها تمام کابوس هایم


ان روزها تمام شد و من درست زمانی که برای پیروزی و موفقیت اماده میشدم شکستی جانانه خوردم و همان لحظه بود که گفتم خدایا تنهایم گذاشتی قرارمون که این نبود و گفتم خدایا تو که قول همراهی داده بودی چه شد ان همه قول و قرار


چرا عهد شکنی  با من کردی تو که همیشه تا اخر با من بودی


من که به امید همراهی تو قدم برداشته بودم چرا چنین تلخ به سرانجام رساندی


خدایا دیگر خجلم از گفتن تمام واژه هایی که به کار بردم و شکوه هایی که کردم


خدایا الان دلگیرم از خودم و شرمنده و روسیاهم در بارگاه تو و امید بخششی دارم و دلم میخواهد دوباره کمکم کنی تا دوباره اغاز کنم تلاشم را برای رسیدنی زیبا


خدایا میدانم بد کردم با خودم میدانم بنده بدی بودم و روسیاهم و گناهگار ولی قول میدهم دیگر تکرار نشود


خدایا یادم هست شبی یکی از دوستان خوبم برایم پیامی زد که محتوایش این بود که در ما چه دیدی که عاشقانه دوستمان داری و ما در تو چه دیدیم که گنهکار شدیم


دوستم ندانست که این پیامش با من چه میکند ولی دلم که فهمید چه کرد با منی که بریده بودم با منی که از خودم نومید بودم و درمانده گشته بودم


خدایا مهربانا تو در حقم لطف کردی ان لطفی که هیچ مخلوقی در حق من نکرده ان شب که در بارگاهت نشستم و اشک توبه ریختم و بخشش خواستم و تو چه ارام نگاه کردی و لبخند زدی و من شرمنده تر از همیشه نشستم و تا پایان گریستم خدایا میدانم بد کردم امده ام ببخشی تا خوب شوم و بهتر لایق مهربانییت لایق دوستیت


لایق همراهیت


خدایا دوستت دارم با تمام بدی هایم با تمام زشتی ام خدایا مرا ببخش

پسرم زندگی با بودن تو و خندیدنت جایی قشنگ تریه😍


میخواهم صدایت بزنم ولی توانی برای این ندارم


تو خدای منی و خالق منی تو مهربان منی


نجاتم ده


از این برزخ نجاتم ده


میدانی حالا میفهم حال برزخیان را


خدا میخواهم ترک نوشتن کنم


میخواهم دیگر ننویسم نه برای خودم و نه برای دیگری


خدایا کمکم کن بیشتر از وقتی به تو نیاز دارم


این روزها حال خوشی ندارم اصلا هم ندارم


معبودم!


بی تو هیچم یاری ام کن...


فقط تو را میخواهم تنها وجودم


دل شکسته ام رهایم کن


خورشید درخشانت را نشانم ده


تا با نورش از چاه تاریکی بیرون بیایم


 نجاتم ده نجاتم ده

پسرم زندگی با بودن تو و خندیدنت جایی قشنگ تریه😍


سلام


با عرض سلام خدمت خدای مهربانم


دلم میخواست دیشب برایت خیلی حرف بزنم


یادت امد سر نماز شب


دوست داشتم خیلی حرف ها بگویم اما نشد و شاید این نشد فقط و فقط کوتاهی من بود


ولی امروز فرصتی شد و توفیقی شد و من امدم تا حرف های که دیشب ناگفته ماند را بگویم


بگذار از گفته شروع کنم تا به ناگفته ها برسم


خدای مهربان اول از شاکرم به خاطر داده ها و نداده هایت


به خاطر لحظه هایی بسیاری که با من بودی حتی لحظه هایی که بودی و من غافل بودم


خدایا به خاطر لحظه هایی از تو ممنونم که بودی و من دیدمت و تو بر لب هایم لبخندی از عمق وجود نشاندی


خدایا از تو ممنونم


خدایا از تو ممنونم وقتی که از سر دلتنگی گریستم و تو تنها تو اشکهایم را پاک کردی و قلب نا آرامم را ارام نمودی


خدایا مهربا عزیزا ممنون و از تو شاکر هستم گذشته با تمام شرینی و تلخی هایش تمام شد و خیلی ها در این سالها به ارزوهایشان رسیدند و حاجتشان روا شد ولی کسایی هستند که هنوز در انتظارند


خدایا مهربانا با تمام وجود تورا دوست دارم و خوشحالم که هنوز هم بنده تو هستم و تو مرا دوست داری


خدایا امدم اینجا بنویسم تا دلم وا شود و نوشتم خدایا دوست دارم دوستانم را همیشه موفق گردانی و بر قلبهایشان ارامش بیاوری


خدایا  من دعا میکنم که خوبی را به بنده گانت عطا کنی و در مقابل سختیها صبورشان گردانی و به انها نیرویی دهی تا موفق باشند


خدایا به قلب و روح جانم رخنه کن بگذار نفست عشقت را حس کنم بگذار همچون کودکی در اغوش لطفت ارام بگیرم


خدایا دلی دارم در شوق رسیدنت و سعادت ابدی


مرا چنین موهبتی عطا کن


خدا مرا آنی و کمتر از انی به حال خود وامگذار


خدایا مرا هدایت کن ای هادی بندگان


دوستت دارم

پسرم زندگی با بودن تو و خندیدنت جایی قشنگ تریه😍


سلام حتی خودمم باور نمیکنم که این منم که مینویسم


باور میکنید احساس میکنم این یه خوابه و ممکنه من از این خواب بیدار شم


الان یه چشمم به دره که کسی وارد نشه و یه چشم رو صفحه گوشیم که بنویسم


به درخواست سکوت شب این متن رو می نویسم


البته این متن رو قبلا نوشتم و هرگز هم فکر نمیکردم بتونم اینجا بنویسم ولی الان اینجام  و برای شما هم مینویسم


بنام هستی بخش توانا


دیر گاهیست که در منزل ویرانه خانمان داریم


از یاد خدا غافل اینجا اشیان داریم


در فکر هر چه داریم هستیم جز خدا...


ایجا کویر زندگست


اینجا کسی نیست , چیزی نیست


خدایی نیست


اینجا منزل مردگان است


بیا با نفس به جایگاه خدا رویم


تنها برای خودم زنده ام و خدایی که در این نزدیکیست


تنها در این دنیا برای حیات می جنگیم  اما غافلیم از زندی از هرکسی حساب میبریم تنها برای منافع نه چیز دیگر


اگر هستی هست اگر قیامتی هست , دیگر نیست


شریعتی مرد مطهری مرد دیگر کسی از خدا یادی نمیکند دیگر کسی برای خدا نمی نویسد


اگر خدایی هست فقط در رویهایمان , در غم هایمان سراغش را میگیریم .


دیگر برای خودمان باورانده ایم که باید برای شکم جنگیدددد نه روح


دیگر روحی نیست که بخواهیم برایش زندگی کنیم


کاش امروز هم مانند دیروز بود شریعتی زنده بود تا برای خدایش از خودش بنویسد.


سپهری زنده بود تا خدایش را میان طبیعت جستجو کند


هوای نوشتن دارم اما چگونه بنویسم در حالی که میان این ادمیان که در پی فرو بردن خنجرشان در روح ها هستند


اسیرم


من به دنبال خدا کی خواهم رفت به دنبال روحم به دنبال زندگی....

پسرم زندگی با بودن تو و خندیدنت جایی قشنگ تریه😍

من نامه هارو گذاشتم اینجا حالا نوبت شماهاست میشه حرفاتونو با خدا اینجا بگید لاقل سبک میشیم

اگه میشد نامه نوشت چی بهش میگفتین عامیانه میگفتین یا مثل کتاب قران و دعاها ستایشش میکردین؟من ک راحت حرفامو میزنم بهش، بنظرم خدا در ترس عبادت نمیشه،خدا خیلی خیلی مهربونتر از اونیه ک فکرشو میکنیم

بنظرم میشه به زبون فارسی هم باهاش حرف زد و نیاز نیست که حتما باهاش عربی حرف بزنیم نظرتون چیه؟

پسرم زندگی با بودن تو و خندیدنت جایی قشنگ تریه😍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز