2777
2789
منم در شرف افسردگی ام😢 یکی به داد من برسه😔 حالا خوبه طبیعی شد وگرنه روانی میشدم

شما دیگه چرا؟

الان باید خوشحال باشی که به خواسته ت رسیدی...

به این فک کن که جزو سدشکن ها بودی

قدر خودتو بدون

از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر........یادگاری که در این گنبد دوار بماند

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

سلام. دخترم خوبه شکرخدا. 2 تا دندون پایین درآورده و الآن داره پهلومو گاز میگیره     ...

مبارکه

به سلامتی

ایشالا بقیه دندوناش بی دردسر دربیان

دخترتون راه میره؟

پسر من از لبه مبل ها و میز و دیوار میگیره و راه میره

یه هفته ای هم میشه که میره روی مبل ها با کلید و پریزا بازی میکنه

خیلی میترسم

گلاب به روتون تا دستشویی نمیتونم برم و تنهاش بذارم

از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر........یادگاری که در این گنبد دوار بماند
شما دیگه چرا؟ الان باید خوشحال باشی که به خواسته ت رسیدی... به این فک کن که جزو سدشکن ها بودی قدر ...

دست خودم نیست 😢

این چه استغناست یا رب؛وین چه قادر حکمت است*******که این همه زخم نهان است و مجال آه نیست!
هانی جون انشإالله که بهترین زایمان رو تجربه میکنی من همون چند روز ناراحتی و گریه مداوم که تو باردار ...

ممنونم عزیزم خیلی سعی میکنم خودمو کنترل کنم تا اینجوری میشم خونه نمیمونم میرم خونه یکی اما بعضی وقتا ازدستم در میره باید بیشتر رو خودم کارکنم ممنون از راهنماییت واقعا دل به دل راه داره احساس میکنم که تنها نیستم و کلی دوست دارم ⁦❤️⁩⁦❤️⁩

هیچکس متوجه حالم نیست،دست تنها،خونه آپارتمان،پسرم که ازبس دهنش بازه براغرررر،دیگه حال.واعصابب نمیمون ...

من کاملا می فهمت

من این روزها را گذروندم

قشنگ روز ب روز تو آینه سفید شدن موهام را می دیدم

ولی تو اشتباه من را نکن

هر کاری که باعث میشه حالت بهتر بشه را انجام بده

حتی اگر اون کار غر زدن باشه

بیا اینجا خودت را تخلیه کن

اما نزار تو دلت تلنبار بشه

از همسرت بیشتر کمک بگیر

دوستان و خانم های نی نی سایتی عزیز اگر علاقه مند به زایمان طبیعی هستید و بخاطر سابقه سزارین فرصت تجربه این قسمت از علاقه مندی تون را از دست دادید پیشنهاد می کنم به این تاپیک مراجعه کنید تا از تجربیات من و دوستان من که موفق به زایمان طبیعی بعد از سزارین شدیم استفاده کنید😊
هیچکس متوجه حالم نیست،دست تنها،خونه آپارتمان،پسرم که ازبس دهنش بازه براغرررر،دیگه حال.واعصابب نمیمون ...

عزیزم...


حتما بشین مفصلا با همسرت صحبت کن... خیییلی موثره


و بعدش اینکه حتما یه زیارت یا سیاحت برید.


ما رفتیم مشهد... و روحیه م کن فیکون شد.


کمتر تو خونه بمون. خرید کن... حتی اگه شده یه قلم ساده و کم ارزش.


بخیه هات خوب شد، برید بیرون..  شاد باشید  خودتو با بچه ها سرگرم کن اصلا تلقین و تک ...

نمیدونم چرا توقعم از شوهرم بالا رفته

اخساس میکنم بهم بی توجه هست

خانوادش هم بجای اینکه اجازه بدن این روزها بیشتر پیش ما باشه به بهانه های مختلف میکشونش خونشون و براش کار میتراشن

نمیدونم چرا انقد به همه چی حساس شدم

این چه استغناست یا رب؛وین چه قادر حکمت است*******که این همه زخم نهان است و مجال آه نیست!
نمیدونم چرا توقعم از شوهرم بالا رفته اخساس میکنم بهم بی توجه هست خانوادش هم بجای اینکه اجازه بدن ا ...

من نمی دونم مادر شوهر های ما خودشون عروس نبود ن تازه اون مادر شوهر ها قدیمی یه اخلاق های بخصوصی هم داشتن که کم و بیش ازش باخبریم ابنا خودشون اون موقع طعم بعضی رفتار ها رو چشیدن چرا با ما اینکار ها رو میکنن بیاین اینجا یه قراری بگذاریم اگه روزی عروس دار شدیم نداریم اونا مثل ما غصه بعضی رفتار ای ما  رو بخورن و مثل امروز ما بشن من ارزوم این بود مادر همسرم واقعا دوسم داشته باشه نه اینکه با نفرت باهام برخورد کنه 

من نمی دونم مادر شوهر های ما خودشون عروس نبود ن تازه اون مادر شوهر ها قدیمی یه اخلاق های بخصوصی هم د ...

حرفات درسته ولی متاسفانه گاهی یادمون میره… گذر زمان از یاد آدم میبره.. 

من مادر خودم گاهی اوقات یه رفتاری میکنه که باورم نمیشه!! وقتی هم بهش توضیح میدیم که مامان ، فلان حرف یا رفتارت دل طرف رو میشکونه..  نمیپذیره!! خداروشکر میکنم که عروس نداره چون هر روز داره رفتاراش بدتر میشه و اخلاقهاش خاصتر 😕 حتی منکه دخترشم ازش دلگیر میشم 😢

کنایه آدمو داغون میکنه اولش هرکی از راه رسید گفت مامان تورو نمی خواسته ،بعد گفتن نمیخواد چون خواهرت طلاق گرفته در صورتی که خواهر بنده خدا ی من جواب خواستگاری هم نمبداد چه برسه عقدو طلاق چون متکی به مادر و خارج از توان خودش میدونه خانه داری و همسر داری  رو و همچنان مجرد و کارمند، بعد همسرم یکسال بعد عقد تصمیم گرفت بریم سر خونه زندگیمون  لباس عروس خریدم و آتلیه آشنا و فقط می‌خواستیم یه حشن خانوادگی بگیریم جهیزیه منم که آماده وقتی فهمید داریم خونه رو آماده میکنیم همه جا گفت این یه کاری کرده که بچه من نمیخواد بیشتر عقد بمونه جاری ها و چند تا از فامیل های همسر گفتن حامله ای اینطور ضرب الاجل داری میری خونت گفتم کی گفته گفتن مامان گفتم حتما ایشون بهتر میدونه در صورتی که اصلا اتفاقی هنوز نیفتاده بود بعد عروسی می‌خواستم سریع باردارم که خدا خواست و دکترم بخاطر کم کاری تیروئید و وزن بالا. اجازه بارداری نداد و گفت وزن کم کن بعد اگرنه بچه نه ماه و نه روز و نه ساعت بعد بدنیا می اومد بازم میگفتند این بچه اش شش هفت ماهه بدنیا اومده بعدم ورشکستگی و الباقی بازی روزگار و چند برابر شدن نفرتش از من 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792