2726
عنوان

کسی بوده که خانوادش درگیر بیماری سرطان باشن

| مشاهده متن کامل بحث + 278715 بازدید | 984 پست
سلام دوستان. خیلی اتفاقی اینجارو پیدا کردم و خوندم البته نه بصورت کامل. همه چیز دست خداست..... من سال 1384 وقتی فقط 19 سالم بود به این بیماری مبتلا شدم.لنفوم هوچکین. شش ماه هر دو هفته یک بار شیمی درمانی میکردم.من این دردو کشیدم با پوست و گوشتم حس کردم و اون روزا بود که به هر کی رسیدم گفتم قدر سلامتیتون رو خیییییلی بدونین. سخت بود.......وحشتناک بود........شیمی درمانیا.........بیوپسیاش.......همه و همه چیزش. من خیلی روحیه قوی داشتم.همیشه میگفتم اینم یه نوع سرماخوردگیه که انتی بیوتیکاش قوی ترن.واقعا هم به چشم سرماخوردگی بهش نگاه کردم.نذاشتم تا زمان بهبودیم کسی تو فامیل بفهمه که بیمارم چون وقتی کسی سرطان میگیره دور از جون همه منتظرن بمیره.خوب شدم.......اون روزای سخت تموم شد........خدارو هزار بار شکر برای بیمارتون یه نقطه امید به زندگی درست کنین. یه بهونه که اونو به سمت زندگی کردن بکشونه. این بیماری درمانش اونقدر مریض رو خسته میکنه که ببره. بیمارتون رو به زندگی کردن مجبور کنین. یه غذایی که خیلی مقوی بود رو براتون میذارم که روزی یه بار ازش برای عزیزتون درست کنین. اندازه 100 گرم گوشت رو بذارین تویه شیشه و درش رو ببندین.شیشه در بسته رو بذارین توی اب جوش تا سه ساعت بمونه.گوشت شیره میندازه این شیره خیلی مقویه و خوشمزست. اناناس بستنی سوپ جو لیموشیرین اینا همشون خوبن.مخصوصا بستنی که حالت تهوع شیمی درمانی رو کم میکنه.
پــــــــســـــــــرم، قند عسلم، عــــــــــاشقتم گلم.((نقش والدین در شکل گیری شخصیت کودکhttp://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=938569&PageNumber=1)))


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

لیلای عزیز خوشحالم که سلامتیت رو بدست آوردی عزیزم . خدا رو صد هزار مرتبه شکر و بسیار متاسفم برای دوستانی که عزیزانشون رو با این بیماری از دست دادن و اونایی که متاسفانه تازه متوجه شدن که تو خانواده اشون این مشکل پیش اومده . خدا به حق این ماه عزیز همه مریض ها رو شفا بده مخصوصا سرطانی ها لیلا جان مادر منم متاسفانه هوچکین داشتن ولی خیلی مریضی پر رو بود :( هر چند ماه یه بار برمیگشت برام خیلی عجیبه معلوم نیست چی شده این این دو ساله همش میشنوم همه سرطان ها به ریه زدن ! بهاره جان کجایی دوستم . بخدا من دست و دلم میلرزه این تاپیک رو باز میکنم ولی به امید به خبر خوب میام
به وبلاگ هام سر بزنید
امضاء : بهار!
2728
سلام من فقط عنوان تاپیکتو خوندم عزیزم عموی من سرطان کبد داشت فوت کردن اما خالم سرطان معده داشت در 18 سال پیش دکترا قطع امید کردن و در واقع امام رضا شفا دادو هنوز زندگی میکنن به سلامت. اما پدرم.....بیست ویک تیر ماه امسال فوت کردن به خاطر سرطان ریه... مریضی ای که خوب شد و دوباره عود کرد در عرض شش ماه الان که برات مینویسم اشکام میاد پدر مهربونی که از دست دادنش سخته اما میخوام بگم هر کار از دستتون برمیاد بکنین روحیه خیلی مهمه که پدرم این اواخر نداشت دیگه صبور باشین جلوش شاد باشین و امیدوار.... پدر من نه سیگار میکشید نه هیچی اما....رفت . همه چی دست خداست و بس.
یه روزی....یه جایی....
فرانک جون ماه رمضون سال قبل فهمیدیم پدرم سرطان معده داره بردیم شیراز جراحی کردن دکتر گفت تو اتاق عمل میتونیم بفهمیم چقدر پیشرفت کرده که الحمدلله بعدز 8 ساعت جراحی بما گفتن فقط تو معده بوده معدشو کامل برداشتن و مری و روده رو بهم وصل کردن 20 روز بعد شیمی درمانی شد و بعدش پرتو درمانی الان حالش خوبه و هر 3 ماه زیر نظر دکتر چکاپ میشه یه ماه پیش متوجه شدن یه تومور کوچولو که در محل پیوند روده ومری در اومده که دکتر گفته باید تا یه ماه قرص مصرف کنه و بعد با آزمایش خون ببینن چطور شده الان در حال مصرف قرص هاست اما حال عمومیش کاملا خوبه..همه چی میخوره و مثل یه آدم سالم کاراشو میکنه فقط خیللی لاغر شده چون معده نداره دیگه و طبیعیه
CafeMom Tickers


CafeMom Tickers
یه سال قبلش هم مامانم سرطان سینه گرفت که سینه و زیر بغلش کاملا تخلیه شد. بعدشم شیمی درمانی و پرتو درمانی پرتو درمانی خیللی اذیتش کرد تا حالا زخماش خوب نشدههه
CafeMom Tickers


CafeMom Tickers
اخ که جیگرم خونه تو دلم اتیشه هیچوقت فکرشو نمیکردم. خواهر عزیزم چرا باید تومور بگیره خواهر کوچولوی نازم نمیتونم سردرداتو ببینم و کاری از دستم بر نیاد یا حضرت زینب ولت نمیکنم تا شفای خواهرمو از خدا بگیری
در شب هجران مرا پروانه ی وصلی فرست .. ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع 
من عضو قدیمی اینجام مامانم در عرض دو هفته بعد از تشخیص سرطان خون فوت شد در واقع فقط من دو هفته تا 3 هفته اومدم اینجا
خدایا. کمک کن بچه هام رو به تا. بهترین نحو بزرگ کنم رحم لعبدکالضعیف [smiley]s/sm06.gif[/smiley][smiley]s/sm06.gif[/smiley]
ﺳﻼﻡ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺧﺪا ﻫﻤﻪ ی ﺭﻓﺘﮕﺎﻧﺘﻮﻧﻮ ﺗﻮ اﻳﻦ ﺷﺒﺎﻳﻪ ﻋﺰﻳﺰ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﻩ ﻣﻦ ﺗﺎﺯﻩ اﻳﻦ ﺗﺎﻳﭙﻜﻮ ﺩﻳﺪﻡ ﻣﻨﻢ ﻳﻪ ﺩﺭﺩﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺩاﺭﻡ اﻭﻧﻢ ﺑﭽﻪ ﺧﻮاﻫﺮﻩ ﺳﻪ ﺳﺎﻟﻤﻪ ﻛﻪ ﺳﺮﻃﺎﻧﻪ ﺗﻮﻣﻮﺭ ﻭﻳﻠﻤﺰ ﺩاﺭﻩ ﺗﺎ اﻻﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﻋﻤﻞ ﺷﺪﻩ و اﻻﻥ ﺩاﺭﻥ ﺷﻴﻤﻲ ﺩﺭﻣﺎﻧﻴﺶ ﻣﻴﻜﻨﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺨﺘﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﻳﻪ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺑﺒﻴﻨﻲ ﺩاﺭﻩ ﺟﻠﻮﻳﻪ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﭘﺮ ﭘﺮ ﻣﻴﺸﻪ ﺩﻟﻢ ﻭاﺳﻪ ﺧﻮاﻫﺮﻣﻮ و ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺧﻴﻠﻲ ﻣﻴﺴﻮﺯﻩ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﺭﺩﻩ ﺑﺰﺭﮔﻴﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺧﺪا ﺗﻮ اﻳﻦ ﺷﺒﺎﻳﻪ ﻋﺰﻳﺰ ﻋﻠﻴﺮﺿﺎﻳﻪ ﻣﺎﺭﻭ ﻫﻢ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻴﻦ ﺑﺤﻖ ﺭﻗﻴﻪ ﺳﻪ ﺳﺎﻟه ﺷﻔﺎ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻪ ﺑﺎﺯﻡ ﻣﻤﻨﻮﻥ ﻛﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﻢ ﻳﻜﻢ ﻭاﺳﺘﻮﻥ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻛﻨﻢ
گاهی برای ارام شدن وقت بگذاریدنفس بکشید مکانی زیبا بیابید و به هیچ چیز فکر نکنید...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز