جاریم یه کاسه آش اورد حلو دربرام منم قبل از هر حرفی نه سلامی نه علیکی قبل از اینکه بگیرش سمتم از دستش گرفتمش
اصصصلا باور کنید دست خودم نبود
یهو بو آش به مشامم خورد و کاسه آش رو که دیدم نفهمیدم جیکار کردم بااینکه تازه ناهار خوردم
کارم خیلی زشت بود اره؟😦😦واای الان فکر کنم داره با خودش میگه این چرا همچین کرد