چن سال پیش دوست شدن ما راضی به ازدواج نبودیم چون تفاوت فرهنگی داشتیم
حالولی گفتیم خوب همدیگه رو دوست دارین و ازدواج کردن الان دوتا بچه دارن هر وقت مارو میبینه میگه الهی بره برنگرده بره به درک داداشم نه معتاده نه چیزی ولی انگار یه بار بهش خیانت کرده ولی کلن ما دخالت نمی کنیم تو زندگیشون الان اومده تو تل گرام فحشو ناله گفتم عزیزم ما که نگفتیم بیا زنش شو که الان غرشرو به ما میزنی اگر نمی تونین باهم زندگی کنین تصمیم جدی بگیرین دوتا بچه هم دارین فکر اینم بکن