2726

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

یه شب قرار نبود برگردم خونه یه کاری پیش اومد ساعت 10 برگشتم خونه به شوهرم نگفتم کلید و انداختم رو در وای شوهرم انقد ترسیده بود تو اتاق داد میزد کیه کیه ای دزد دزد بعدم در اتاق قفل کرد وای من وسط خونه غش کرده بودم از خنده فرصت نمیداد بگم منم ...

دختر نازم خونمون با اومدنت روشن کردی... سوالی در مورد مسمومیت بارداری یا پره اکلامپسی داشتید بپرسید...

خونه مامانم برا پسرم آش دندونی درست کردیم

شوهرمم ازین چیزا خوشش،نمیاد... الکی بهش گفتم باید حتما پدر و مادر بچه بخورن تا دندون بچه راحت دربیاد...


با مامانم و آجیامم هماهنگ کردم که پیاز داغشو زیاد کنند


اونم مجبوری چند قاشق خورد..بخاطر بچه ش


بعد کلی حندیدم بهش😂😂😂

دوس جونا لطفا برای سلامتی مامانم صلوات بفرستین...ممنونم😔😔
یبارم ماشینشو تو کوچه پشتی‌پارک کردم خواب بود گفتم وای‌ماشینتو بردن این زیاد با مزه نبود چون تا مرز ...

عزیزم 

من خودم چند بارباماشین رفتم دانشگاه برگشتنه یادم رفت ماشینوبیارم خودش رفت آورد شده بود م دستمسکش  

همیشه ۱۸ساله هستم  

دیروز خیلی خسته بودم همسرم زیادی بهم آویزون میشد منم برااینکه از سرم بازش کنم گفتم عزیزم بذار برم یکم به خودم برسم آرایش و اینا کنم بیام در خدمتتم هستم  

رفتم هرچی لوازم آرایشی داشتم مالیدم رو صورتم لبامو گنده کردم ابروهامو کردم اندازه موکت گونه هامو گرد رژگونه کردم،هیولایی شدم واسه خودم.رفتم خدمت جناب همسر.طفلی درجا هرچی احساس داشت از سرش افتاد  

این عالیه

به هرکس میرسیدبراش تعریف میکرد آخه خیلی روم فشار بود پدرم در اومد بچه ودانشگاه وکارخونه وغرغراینو اونو  وخریدای خونه ......آخرشم حاملگی

همیشه ۱۸ساله هستم  
به هرکس میرسیدبراش تعریف میکرد آخه خیلی روم فشار بود پدرم در اومد بچه ودانشگاه وکارخونه وغرغراینو او ...

منم دانشگاه رفتنم با سختی بود اصلا حالی برام نمی موند 

بارداربودم از سرکار بدو بدو می رفتم دانشگاه از اونجا ایندفعه می اومدم خونه غذا درست می کردم 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730