سلام خانوما شبتون بخیر
امیدوارم حال همتون خوب باشه
صرفا خاستم ماجرایی که تعریف کردم را کامل کنم که سوالی توی ذهن کسی نباشه ( البته میدونم همه انقدر خودشون کار و فکر دارن که تاپیک منو فراموش کردمپن اما دوست داشتم باهاتون در میون بذارم ) . پسر عمم که فکر میکرد همسرش بهش خیانت کرده و با شوهر خواهرش ریخته روی هم ، شروع کرد به صحبت با خانمش از طرفی ام شوهر دختر عمم که طرف دیگه قضیه بوده رفت تقاضای طلاق داد و به همسرشم گفت زن داداشت کاری نکرد همیشه ام بهم میگفت " داداش " و نصیحتم میکرد که رابطم باتورا نجات بدم اما من بهش علاقه مند شدم الانم منم که باید ازتون فاصله بگیرم . و بعد ام اسکرین هرچی که پیام داده بوده را کپی میکنه و میفرسته دم خونه پسر عمم و باز همون حرف ها که زنت کاری نکرد و ... را به اونم میگه . خلاصه اینکه پسرعمم همسرشو بخشید و حسابی ام عذرخواهی کرد ازش ( حتی اومدن خونه ی ما جلو جمع ازش عدر خواهی کرد ) جفت عمه هامم همدیگه را بوسیدن و ختم به خیر شد . اما اون دختر عمم و شوهرش دارن میرن مشاوره هرچند گویا قصد طلاقشون جدیه و دختر عمم بهمون گفت که دوسه سالی میشه که مثل خواهر برادر بودن برای هم و یه جورایی به طلاق عاطفی رسیده بودن . اما فکر کنم قبل طلاق باید جلسات مشاوره برن تا جدا بشن .