هیچوقت کارایی که برا خواهرشوهرم کردم نمیکردممممم😬😬😬😬😬😬😬
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...
زیاد با همسرم سر مامانش اینو بحث نمیکردم همین آخه تو دوره نامزدی خیلی اذیت شدم از طرف خانواده اش منم تحت فشار حرفهای مادرم با همسرم بحث میکردم الان پشیمونم