سلام استارتر عزیز داستانتو خوندم خیلی خیلی ناراحت شدم .گلم خدای مهربون و بزرگ و بخشنده هیچ وقت برای بنده هاش بد نمیخواد خوشگلم یا حکمتی توشه یا یک امتحانه .هرچی ک هست و ما متوجه معنیش نمیشیم فقط باید از خدا بخواییم که تسلیم خواست و ارادش بشیمحصرت زکریا درسن ۹۰ سالگی پدرشد به سن نیست به خواست خداست . خدا حصرت یعقوب رو با دوری از بچش سالها امتحان کرد اونا ک پیامبر بودن هم امتحان شدن عزیز دلم .این لذت مادر بودن موهبتیه که خدا در دل ما زنها گذاشته برای همینم مقام مادر بالاست و از جون خودش برای بچش میگذره و دیگه همه ی دعاهاش بعداز مادر شدن برای بچشه. کاملا میفهممت این عطش و داشتن عزیز کوچولو رو درک میکنم . خدایه چیزی ازت میخواد بگرد و پیداش کن. ن اینکه یه چیزی بخواد انجام بدی بعد بچه بده نه، منظورم اینه یک پیامی برات داره . من تو همه ی اتفاقات سخت و تلخ زندگیم فکر میکنم همیشه پیام و حکمت خدارو توش پیدا میکنم چه درهای اگاهی و تغییر در افکارم به روم باز شده . ترک گناهان و.... خوشحالم حتی از اون اتفاقا . نه از خود اتفاق از پیامی ک دریافت کردم. زندکی دنیا بسیار بسیار کوتاهه عزیز دلم همه ی ما ادمها ک الان هستیم تو این تاپیک تو همین عصر ۱۴۰۰ از دنیا میریم هممون خواسته هایی داریم دردهایی تو قلبمون داریم انتظارها و غصه ها . من الان ۳۵ سالمه اصلا نفهمیدم کی انقدر سریع موهام سفید شد و مامان نازنینم تو سن ۵۳ سالگی از دست دادم به سرعت صحنه ی زندگیم تند شده و روزها پشت هم میان . اتفاق ها میفتند . چیزهایی ک از اراده ی ما خارجه اتفاق میفتند . دربرابراین طوفانهای سخت و دردناک نمیتونیم انقدر خودمونو ازار بدیم . سرتو درداوردم بگم عزیز دلم اگر میبینی همسرتم خوبه و مهربونه و زیاد ب زبون نمیاره و به هر حال مردیه که همراهیت کرده پس توهم سعی کن دیگه ارومش کنی عزیزم و این موضوع رو کمی کمرنگ تر کنی . ب تلاشت ادامه بده و امیدوار ب خدا ولی موصوعات مهم دیگه ای هم تو زندگیت بذار و اهداف جدید در کنار بچه دارشدن ، با همسرت مطرح کن و زندگی تازه ای درست کن . این که میگم تسلیم خواست خداباش یکی بچه دارشد کلی محبت کرد بهش و یکی یدونش بود و جون و نفسش چیزی کم نداشت از گل بالاتر نگفت اما ذات بچه ، ذات بچه طوری بود بچه ی نااهل بود بی احترامی نافرمانی گناه باعث عذاب پدرو مادر اخرم عذاب قبر برای والدینش خرید با گناهانش. پس تسلیم اراده ی خدا شو. دنیا بسیار سریع در گذره یهو میبینیم سنمون اونقدر بالا رفته و به پشت سر و جوانی و طول عمر نگاهی میندازیم ک چطور گدشت میتونستم راهم عوص کنم با حسرت و گریه و غصه گدشت. مطمئن هزار درصد باش اون دنیایی وجود داره و خدا بابت همین چیزی که بهت نداده اونقدددددر دوست داره و برات جبران میکنه به خاطر انتطار و درد و رنجهات.و از مادرهایی ک حسرتشونو میخوردی تو اون دنیا یه سرو گردن از لحاظ درجه ی بهشتی بالاتری . خانمهای زیادی تو فامیل ما بودند که بعد از سالها ی طولانی الان مادرشدند الحمدلله. ان شالله خدای رحمان و رحیم بزودی دل پر غصتو شاد کنه ابجی گلم . من از مامانم همش میخوام که دعام کنه و عزیز دلم هم دعام میکنه😭 ازش میخوام قران میخونم تا برات دعا بکنه برای صبرت برای براورده شدن ارزوت برای معرفت و اگاهی برای همه چی . ان شالله اگر خدا بخواد 🙏🙏