عروس عمه م رو نگم براتون😷
اول از همه خودشو پولدار جا زد و گفت باباش آدم گنده ست.
بعد معلوم شد حتي يه خونه ام ندارن.
عمم اينا وضع ماليشون خوب نيست ولي براش كم نذاشتن.
اين اول دوستي به پسر عمم گفت بايد يه خونه به نامم بزنيد تا بابام قبول كنه،(حالا الكي بابائه از خداش بود دختره رو بده بره،دختره ام نه قيافه داره نه تحصيل نه هيچي)
بعد بابام اومد پا در ميوني كنه دختره پررو پررو بهش گفت يكي از خونه هاتو به نامم بزن تا بابام قبول كنه.
چون عمم اينا خونه ندارن
بابامم خل نبود خونشو بزنه به اسم اين ديوونه.
اين گذشت
الان كه ازدواج كرده
خونه هر كي ميخواد بره اول ميپرسه غذا چيه
بعد كه خيالش راحت شد غذاي خوب داشتن.
مياد از اول تا إخر با كسي حرف نميزنه فقط سر سفره دِ بخور.
جوري كه يه بار اومد خونه مامانم،ماهي گذاشته بود
بشقابشو پر كرد ٤ تيكه ماهي
جوري كه شوهرش زد بهش كه بسه😧
اينم هيچي فقط مياد تو جمع از اينو اون كادو جمع ميكنه و ميره از همه توقع داره.
همه ام به خاطر شرايط عمم كه نداره تحويلش ميگيرن و بهش كادو ميدن اين وسط اين عشق ميكنه برا خودش.
تازه مادر شوهرشم كلي هواشو داره ولي اين پشتش بد ميگه😑
الانم كه بچه شير ميده يه ديس كامل غذا ميخوره بعدم كسي نگاش ميكنه ميگه چيه شير ميدم☹️
خوب شير ميدي برو خونه خودت كوفت كن چرا خونه مردم شير ذخيره ميكني